جواد نوری:
بهر روی این انتصاب، سرآغاز فعالیت های رسمی شیخ باقر بعنوان مجتهد در همدان است. اوضاع کشور و به تبع آن همدان در حدود هفت یا هشت سال قبل از مشروطه آشفته و درهم ریخته بود و در چنین اوضاعی شیخ باقر در همدان اداره امور مذهبی و اجتماعی و و امامت مسجد جامع همدان را به عهده گرفت، و همه روزه طلاب و کارکنان ادارات گزارشهای مربوطه را به حاج شیخ می دادند و منطقه کلا تحت نظارت او بود( همان، ۲۵۱) با وجود این، پژوهندگان تاریخ از شیخ باقر بهاری ذکر خیر چندانی نکرده اند. و جایگاه وی نادیده انگاشته شده است، در کتاب اوضاع سیاسی اجتماعی همدان در جنگ جهانگیر اول تألیف آقای مجید فروتن با اینکه کتاب در خصوص اوضاع سیاسی همدان است معهذا هیچ گزارشی از حضور و فعالیت های شیخ باقر بهاری جز یک بیوگرافی مختصر نیست، هرچند نویسنده خود عبارت شیخ محمد باقر در جریان مشروطه خواهی یکی از رهبران بزرگ دینی در همدان بود ( فروتن، ۱۶۱، ۱۳۹۰) به کار برده است ولی هیچ مطلبی در مورد حضور و فعالیت های ایشان در جریانات سیاسی و اجتماعی بدست نداده است. این در حالیست که فصل گسترده ای از تاریخ همدان در عهد مظفری و محمد علی شاه مربوط به فعالیت های شیخ باقر بهاری ست.
مرحوم اذکایی مینویسد: شیخ باقر درکنار همه این امور اجتماعی و سیاسی برای امرار معاش به کشاورزی اشتغال داشت، این کارو کوشش کشاورزی در بهار بوده که زادگاه او و ملک آبا و اجدادی اوست، چنین گواهی در مورد شیخ باقر و فعالیت کشاورزی او در بهار چه مستند و مکتوب و چه شفاهی موجود نیست. و اگر چنین موردی وجود داشته باشد مربوط به قبل از حضور شیخ باقر در همدان است، زیرا مشغله های فراوان دینی و سیاسی و اجتماعی وی بیشتر از آن بود که شیخ باقر بتواند در کنار آنها به امر کشاورزی نیز مشغول شود. این تلقی باعث شده شیخ باقر در جریان شورش نان خواهی همدان مقصر شناخته شود که در ادامه به آن پرداخته ایم.
مهمترین وجه فعالیت های شیخ باقر در همدان رهبری جریان مشروطه خواهی بوده است، عمده فعالیت های وی در این برهه تاریخی ثبت شده و اسناد گوناگون موجود شاهدی بر این ادعاست.
مشروطه خواهی شیخ باقر
جنبش مشروطه ایران یکی از مهمترین وقایع تاریخ معاصر ایران است که در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم رخ داد. این جنبش با هدف ایجاد یک نظام مشروطه و محدود کردن قدرت مطلقه پادشاهی قاجار شکل گرفت
بعبارتی جنبش مشروطیت مجموعه کوششها و رویدادهایی در نظر و عمل بود که برای محدود شدن اختیارات پادشاه در نظام سلطنتی ایران و نهادینهسازی حقوق اساسی مانند آزادی فردی، عدالت قضایی و حاکمیت قانون آغاز شد و به دگرگونی نظام سیاسی ایران قاجاری از پادشاهی مطلقه به پادشاهی مشروطه منجر گردید. این جنبش از سال ۱۲۸۴ خورشیدی با وقوع اعتراضات منتهی به انقلاب مشروطه آغاز شد و میتوان شکست استبداد صغیر و پایان حکومت محمدعلی شاه در مرداد ۱۲۸۸ را (به سبب پایان حکمرانی آخرین پادشاه ایران در نظام حکومتی پادشاهی مطلقه) زمان پایان آن دانست.
با شروع انقلاب مشروطه، شیخ باقر از جمله روحانیونی بود که با شدت از آن حمایت نمود و به مخالفان با صراحت اظهار می کرد: «با وجود اینکه تحکیم و استقرار این رسم سیاسی باعث کسادی کار ما شد و دکانهای مارا تخته می کند ولی معذالک می باید در راه تعمیم آن کوشش به خرج داد» و خود نیز با شور و اشتیاق فراوان جریان مشروطه خواهی را پیگیری کرده و رهبری آن را به عهده داشت. و این فعالیت در دو بُعد نظری و عملی جلوه گر شد. فعالیت نظری شیخ باقر با نگاشتن رساله ایضاح الخطا نمود پیدا کرده و فعالیت های عملی وی نیز در قالب رهبری مشروطه خواهان و حرکت های مسلحانه و تشکیل گروه مسلح برای مواقع مختلف جلوه ای بارز این حرکات است.
شیخ محمدباقر پس از اعلان مشروطیت، در ماجرای انتخاب نماینده مردم همدان با ظهیرالدوله حاکم مشروطهخواه آنجا همکاری صمیمانهای داشت. وی همچنین در مورد انتخاب نماینده بر اساس نظامنامه انتخابات و به دور از هر گونه هیجان و اعمال نفوذی اصرار میکرد. (ظهیرالدوله، 1351، ص288-291) طرفداری شیخ از نظام مشروطه، باعث شد که مورد مشورت و مکاتبه علمای نجف درباره نظام مشروطه باشد.
وی نماینده خاص آیت الله خراسانی بود و ایشان تمام مکاتبات و تلگراف هایی که به همدان ارسال می داشت از طریق آیت الله شیخ باقر بهاری بود. خراسانی در این خصوص به مردم همدان نوشته بود:
«تاکنون به خاطر ندارم که در مصالح عامه مملکت و ملت، حکمی کتبا و تلگرافا یه همدان بدون توسط جناب مستطاب شریعتمدار صفوه الفقها العظام ثقه الاسلام آقای حاجی شیخ باقر مجتهد بهاری دامن تاییداته فرستاده باشیم، بعد ازین هم هیچ حکمی در امور راجعه به مصالح عامه بدون توسط ایشان فرستاده نخواهد شد و اگر دیگری حکم اظهار بدون آنکه صحت صدور آن را واسطه کند به توسط ایشان تصدیق کنیم معتبر نخواهد بود» ( نوری، ۱۳۹۰، ۱۶۰)
البته مقام و منزلت ایشان نزد علمای نجف و مشروطهخواهان، خوشایند رقبای وی و منتقدان مشروطه نبود. در نامهای که یکی از روحانیان همدان، با لقب صدرالاسلام، در سال 1325 قمری به تقیزاده مینویسد، از اوضاع همدان و اقدامات شیخ محمدباقر بهاری به شدت انتقاد و بدگویی میکند (اوراق تازهیاب مشروطیت، 1359، ص463-465 / افشار، 1385، ص67-70) عبارات به کار رفته در این نامه که بصورت پنهانی و مخفیانه به تقی زاده ارسال شده بسیار شنیع و هتاکانه است و نشانگر عمق کینه رقبای شیخ و غالبا ازین حیث که شیخ باقر همدانی الاصل نیست، اما این قبیل اقدامات، مانع از همراهی و همدلی شیخ با مشروطه نگردید و ایشان در جریان استبداد صغیر، به شدت در برابر مستبدان ایستادگی نمود و برای بازگرداندن نظام مشروطه، رهبری مردم همدان را بر عهده گرفت.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.