سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1404/7/11 23:50:18
خاندان بهاری قسمت نهم؛

اختلاف علما و روحانیون

یکی از مهمترین مسایل رخداده در جریان مشروطه خواهی بروز اختلاف بین علما و روحانیون است، موضع گیری علما و روحانیون در این واقعه بطور کلی سه نوع بود، بعبارتی گروه علما در این جریان سه موضع اتخاذ کرده بودند، گروه اول به مشروطه خواهی گرایش نشان دادند و از حامیان آن به شمار می رفتند، نظیر علما و مجتهدان نجف و قم و تهران، گروه دوم قائل به توقف بودند و نقش بی طرف ایفا کردند و گروهی نیز به مخالفت با آن برخاستند. نظیر شیخ فضل الله نوری و ...

شناسه خبر: 16566

 

یکی از مهمترین مسایل رخداده در جریان مشروطه خواهی بروز اختلاف بین علما و روحانیون است،  موضع گیری علما و روحانیون در این واقعه بطور کلی سه نوع بود، بعبارتی گروه علما در این جریان سه موضع اتخاذ کرده بودند، گروه اول به مشروطه خواهی گرایش نشان دادند و از حامیان آن به شمار می رفتند، نظیر علما و مجتهدان نجف و قم و تهران، گروه دوم قائل به توقف بودند و نقش بی طرف ایفا کردند و گروهی نیز به مخالفت با آن برخاستند. نظیر شیخ فضل الله نوری و ...

 

مجموعا در مورد این رویداد اجتماعی مطالب بسیاری نوشته شده است و با تمام اینها ابعاد نامکشوف و مبهم فراوانی از آن باقی ست، بهر روی بروز اختلاف نظری و عملی بین علما و روحانیون فصلی مهم و تأثیرگذار در مشروطیت به شمار می رود  و مهمترین آن در رخداد اختلاف نظری بین علما داخلی نظیر شیخ فضل‌الله نوری و علما نجف است. در جریان مشروطیت علمای شیعه در عتبات، علاوه بر پشتیبانی نظری از مشروطه (نظیر کتاب تنبیه‌الامه و تنزیه‌المله)، به اقدامات عملی نیز مبادرت می کردند.

 

بخشی از روحانیان نجف، با ارسال تلگراف و صدور فتوا، به صورت سلبی (مطرود و غصبی دانستن حکومت محمدعلی شاه) یا ایجابی (صدور دستور مقاومت برای مخاطبان و مقلدان) نسبت به این واقعه واکنش نشان دادند. آخوند خراسانی، محمدحسین تهرانی و عبدالله مازندرانی، شاه و دولتیان را غاصب دانستند. آنها دادن مالیات به دولت غاصب را حرام اعلام کردند و مخالفت با اساس مشروطیت را در حکم محاربه با امام زمان دانستند.

 

نهضت مشروطه به لحاظ زمانی، پس از نهضتی دیگر (۱۳۲۳-۱۳۲۴ق.) به رهبری شماری از عالمان دینی، به‌ویژه شیخ فضل‌الله، رخ داد که هدف اصلی‌اش تأسیس عدالتخانه بود. با آغاز نهضت مشروطه، شیخ فضل الله نوری با اینکه آرمان و مطلوب اصلی‌اش تشکیل عدالتخانه بود مبارزه خود را در قالب مشروطه‌خواهی دنبال کرد. برخی شیخ‌فضل‌الله را مُسبب ورود آخوند خراسانی به مشروطه دانسته‌اند، اما مناسبات آن‌دو از زمانی تیره شد که نوری از جریان کناره گرفت و آن را جریانی ضد شریعت خواند. از آن پس، میان عالمان دینی و روحانیان دو دستگی به وجود آمد. نوری پرچم‌دار مشروطه مشروعه شد و خراسانی و دیگر عالمان هم‌رأی او، به پشتیبانی خود از مشروطه و مجلس ادامه دادند و مخالفت با آن را کاری ناصواب شمردند.

دامنه جریان بروز اختلاف بین شیخ فضل الله و شیخ کاظم خراسانی به همدان نیز کشیده شد و از آنجا که شیخ باقر بهاری نماینده خاص خراسانی در همدان بود درصدد پاسخ گویی به شیخ فضل الله نوری برآمد.« نقطه ی مناقشه برانگیز زندگی سیاسی شیخ باقر را باید درگیری و مخالفت با فضل الله نوری قلمداد کرد: یکی مشروطه طلب دیگری مشروعه خواه، وی کتاب ایضاح الخطا فی ردع عن الاستبداد را در رد بیانیه شیخ فضل الله و در بیان قبایح و مضار استبداد نگاشت، و این درگیری سیاسی تا پایان استبداد صغیر ادامه داشت ولی شیخ باقر از اصول خود در حمایت از مشروطه قدمی پس ننشست، هرچند در این بین بعضی از روحانیان محافظه کارتر همدان به نامه شیخ فضل الله در رد مشروطه پاسخ مثبت داده بودند و تبعیت خود از موارد مطروحه را اعلان داشته بودند( غفوری، همان، ۱۶۴)  به هر حال شیخ باقر در جریان نوشتن رساله ایضاح الخطا به مقتضای مشرب خاص خود و سختگیری های معمولش در موارد خاص در نوشته خود چند مورد لب به طعن و قدح شیخ فضل الله گشود و الفاظی ناشایست در حق وی به کار برد. گویا پس از انتشار آن باعث تشدید برخورد ها و کدورت های بین تعدادی از روحانیون و شیخ باقر شده و بر همین اساس به شیخ باقر بهاری مواردی تهمت تعدیات  و تجاوزات غیر مشروع در رابطه با غضب املاک دیگران زده شده بود( این موارد در مورد شیخ رضا برادر کهتر شیخ باقر نیز مطرح شده است)  که وکیل الرعایا در مجلس دوم خواستار کشف حقیقت و خاتمه ی موضوع شده بود (غفوری، همان ۱۶۴)  و گویا مخالفین سندی برای اثبات ادعای خویش نیافته بودند. به هرجهت تألیف رساله ایضاح در رد نظر شیخ فضل الله، بعد ها و پس از اعدام فضل الله نوری و ناراحتی و تاسف علما ازین واقعه و بعد از فروکش کردن غائله اختلافات میان علما و همچنین در دهه های بعد حمایت افرادی نظیر امام خمینی و نویسندگانی چون جلال آل احمد از حرکت شیخ فضل الله و ایضا بخاطر جریان حد زنی شیخ باقر، و کارشکنی های خوانین و تبلیغات منفی بر علیه وی باعث شد آرام آرام منزلت اجتماعی و مکانت مذهبی شیخ باقر نادیده انگاشته شود و خود و‌ اندیشه های او به محاق رود.

 

یکی از موارد سوال برانگیز و مهم دیگر در مورد بینش فقهی و مذهبی شیخ باقر بهاری انتساب حکایت هایی به ایشان  مبنی بر نجس دانستن اقلیت های دینی و فرق مذهبی در مقابل مسلمانان است، روایت یکی از نزدیکان شیخ باقر درمورد خرید چند قطعه مروارید توسط بانک انگلیسی ها و دستور شیخ باقر مبنی بر استرداد آنها و تفصیل قضیه:

 

«یک نفر از یاران خدمت آقا( شیخ باقر) رسید و عرض کرد پسرم هفت دانه مروارید از خانه به سرقت برده و به بانک انگلیسی ها فروخته است، برای مطالبه مروارید ها به بانک‌مراجعه کردم،گفتند ما آمدیم معاملاتی اینگونه انجام دهیم، برو پی کارت. یا شیخ اول امیدم به خداست  بعد دست به دامن شماییم، می فرمایید چکار کنم؟  آقا به او فرمودند برو به انگلیسی ها بگو  شیخ باقر می گوید پولتان را بگیرید و مروارید ها را پس دهید، ایشان رفته و دوباره همان جواب را شنیده و دوباره به نزد شیخ باقر برگشته و طلب استمداد می کند، و این رفت و آمد و درخواست کمک چند بار تکرار می شود سرانجام آقا تلگرافی به کشور انگلستان می زند و بصورت خلاصه و موجز می نویسد( بیایید دزدانتان را از ایران جمع کنید)  انگلیسی ها هم جواب می دهند اگر دزدی صورت گرفته خودت مجازاتشان کن، و چون شیخ این جواب را دریافت کرد به شاکی گفت برو به بانک و بگو با مروارید ها را پس بدهید و پولتان را بگیرید یا خودم می آیم و شمارا بیرون می اندازم،  و چون سخن آمرانه شیخ به گوش آنان رسید بلافاصله با مروارید ها به خدمت شیخ آمدند، چون خواستند به اتاق شیح‌درآیند آقا گفت کفشتان را در نیاورید بروید در آن گوشه بایستید، در همین اثنا تاجری از همدان متوجه شد انگلیسی ها با کفش روی فرش نشستند،  چون خودش با کفش وارد اتاق شد شیخ به خدمتکاران دستور دادکفش های اورا درآورید، تاجر اعتراض کرد که چرا انگلیسیها را با کفش به اتاق راه دادی من که ایرانی ام باید کفش هایم را درآورم؟ شیخ گفت آنها ارمنی هستند ترسیدم عرق جورابشان فرش هارا نجس کند، ولی تو مسلمان هستی و مسلمان همیشه پاک است و نباید با کفش وارد اتاق شود ( حیدری، ۲۰۶، ۱۳۸۷)

چنین واقعه ای در هیچ سند مکتوبی گزارش نشده است و بعید است اتفاقی به این مهمی( ارسال تلگراف یک روحانی به دربار انگلیس) از نظر ها پنهان بماند، با این حال در این مورد اگر انتساب این حکایت نسبت به شیخ باقر صحیح باشد توضیح لازم‌ این است که نخست بطور کلی فضای غالب جامعه نسبت به این جماعت همین نگاه را داشت و در غالب نقاط کشور از جمله تهران و تبریز و اصفهان و غالب ولایات شیعه نشین نیز همین نگرش وجود داشت. چنانکه صفایی در تاریخ مشروطه به روایت اسناد در چند مورد آورده که: علمای اسلام که مصرف توتون و تنباکو را حرام اعلام نمودند« حمایت کننده گان فرنگی را مرتد و عمله جات دخانیات را نجس خوانده و نوشته اند کسی ازین جماعت را که دخالت در کار فرنگی دارند بحمام و مسجد و سقاخانه راه ندهند...  هرجا فرنگی دیده می شود مردم دنبالش کرده داد و فریاد می نمایند .( صفایی، ۴۱،  ۱۳۸۱) 

گویا این رفتار را علما و روحانیون مراکز مختلف حسب فتاوای مراجع، تکلیف شرعی خویش فرض می نمودند (همان، ۴۱)

دو دیگر  برای تحقیر اجانب و بیگانگان که بخاطر قدرت سیاسی شأن مورد حمایت اند و‌مستظهر به پشتیبانی خوانین و مراکز قدرت که احدی به ایشان حق تعرض نداشته و دفاع از جایگاه شهروندان مسلمان که از حقوق شهروندی  محروم اند و شهروند که هیچ بلکه در حکم رعیت اند و فقط بخاطر بی کفایتی حکومت اکنون زیر دست اجانب هستند و جان و مالشان در ید تصرف و قدرت قوای بیگانه است.  این محل انتقام یا حداقل ایجاد شکست روانی و شخصیتی برای قوای متخاصم به شمار می رود،(عرصه عرصه مکارم اخلاق و سلوک معنوی و فرهنگی نیست) حاصل آنکه شیخ باقر در این مسلک و شیوه واقع است و نگرش او نسبت به بیگانگان جوانب منفی دارد، به هر روی شیخ از تعالیم و ابزار شریعت، استفاده سیاسی نموده و رقبای بیگانه را مورد تهدید و مذمت قرار داده است و شیعه را بر اهل کتاب دیگر  اعم از مسیحیت و یهودیت برتری داده است.

در جریان تحریم کالاهای روسی نیز نقش شیخ باقر بسیار مهم و چشمگیر بوده است. زیرا مردم بطور کلی از روسیه و رفتارهای قوای آنان با مردم دلخوشی نداشتند.  « حضور روسیه تزاری در خاک ایران همیشه با اجبار و تفرعن از سوی روس ها و اعتراض از سوی ایرانیان همراه بوده است. در جریان تجاوز ارتش روسیه به ایران بخصوص جنایات آنان در تبریز اتحاد مردمی بر علیه آنان شکل گرفته بود، و علمایی چون ملا کاظم خراسانی و شیخ عبدالله مازندرانی از آن حمایت کرده بودند و تحریم امتعه و کلیه معاملات با روسیه به نماد این مبارزات تبدیل شده بود« غفوری، ۷۹، ۱۴۰۰)  مردم همدان نیز به رهبری شیخ باقر بهاری در این جریان واقع شده بودند.

با انتشار خبر اولتیماتوم روسیه در قضیه شوستر، مبارزه وارد مرحله جدی تری شد، در اواخر فوریه ۱۹۱۱ م از همدان به تجار روسی تلگرافاتی ارسال شده و از آنان خواسته شد تا شکر و قند روسی را به این شهر حمل نکنند. این امر اعتراض دولت روسیه را در پی داشت و کابینه نیز از تجار درخواست کرد از اعتصاب دست بردارند( کتاب آبی، ۱۳۶۳: ۱۰۳۷/۵)

 

در این مبارزه البته تنها تجار نبودند که به مبارزه منفی با دولت روس پرداخته بودند، بلکه روحانیون شهر نیز به حمایت شیخ محمد باقر بهاری وارد عرصه این مبارزه شدند( تهرانی کاتوزیان،۱۳۷۹، ۸۴۰ ) همچنین ( غفوری، ۱۴۰۰، ۸۰) 

این مورد از مبارزه شیخ باقر همان جریانی ست که به صورت شفاهی ادعا دارد شیخ باقر به روسیه اولتیماتوم داده و برای درگیری احتمالی نیز قشون و فوج مسلح خویش را تشکیل داده است. 

ادامه جریان تحریم کالاهای روسی با تسلیم شدن ناصرالملک بهاری قراگوزلو  به اوامر دولت روسیه با شکست مواجه شد و در این واقعه دستور تعطیلی مجلس از طرف وی صادر شد. و تجار ایرانی مخصوصا همدانی بیش از اندازه زیان متحمل شدند. این خسارت در ادامه با حملات سالارالدوله به همدان و منطقه ثلاث موجب صدمه‌شدید به ساختار اقتصادی و تجاری منطقه گردید و توان فعالیت و سرمایه گذاری را از آنان سلب کرد.

 « غفوری، همان، ۸۱» و امروزه به همین دلیل است که همدان اقتصاد پابرجا و قابل ذکری ندارد...

 

 

ادامه دارد...


برچسب ها: بهار#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگ و هنر