در اصول کافی روایاتی وجود دارد که مرز عقل و اندیشه و بصیرتِ فکری را از عبادت ها و عادت های روزمرّه ی دینی مشخص کرده و تعقّل و تفکر و اندیشیدن را بر عبادت صوفیان و متحجّرین برتری داده است!
در یکی از این روایت ها آمده است؛ سلیمان دیلمی به نقل از پدرش می گوید به امام صادق(ع) عرض کردم فلانی در عبادت و دینداری و فضیلت چنین و چنان است! حضرت فرمودند بگو ببینم عقلش در چه پایه ای است؟ گفت: نمی دانم! حضرت فرمودند فضیلت به عقل و بصیرت است نه به عبادت!! چنان چه: عابدی در مرغزاری خوش آب و هوا و سرسبز شب و روز به عبادت و ذکر مشغول بود! یکی از فرشتگانِ خداوند ازجایگاه او در بهشت می پرسد؟ خداوند می فرماید: جایگاهش پایین و ناچیز است! فرشته تعجب می کند! خداوند می فرماید: اگر دلیلش را می خواهی به شکل انسان بر او ظاهر شو و روزی را با او سپری کن! فرشته هم در شکل انسان در کنار او قرار می گیرد، و در یک فرصتی از عابد می پرسد، شما که از عبادت چیزی کم نداری! به نظر شما فضایی به این سرسبزی و قشنگی چه چیزی کم دارد!؟ عابد می گوید: اگر خداوند دو سه تا خر داشت این علف های سبز حیف و میل نمی شد!!!!! فرشته سری تکان می دهد و با خود می گوید: آن جایگاهِ کم هم، برای او زیاد است و خداوند چقدر بخشنده و مهربان است!!
بنابرین قرائت ها و ذکرهای طوطی وار و روزمرّه عقل و تدبر و اندیشه را از انسان می گیرد و آن چه که برای انسان به جای می گذارد، مقداری عادت است و بس!! بنابر این تا زمانی که عبادت، انعکاساتِ خود را در فعل انسان و در رفتار جامعه نشان ندهد عبادت چیزی جز خود فریبی نخواهد بود!!
عبادت زمانی رنگ خدایی می گیرد که اثرات و نتایج ان در جامعه و در میان خلق خدا مشهود باشد و خداوند از چنین عبادتی است که لذت می بَرد! از عبادتی لذت می برد که در هر نوبت از عبادت بنده؛ یک شکلِ رفتاری هم در او بوجود آید! در یک نوبت حق کسی را نخورد! در یک نوبتِ دیگر حق کسی را پرداخت کند! و در یک نوبت دیگر از حق ِخود ایثار کند! و گرنه ناخواسته رنگِ دین را با دستانِ خودمان پاک خواهیم کرد!!
کاظم زارعی
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.