سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1403/7/14 10:14:44
درخواست تنی چند از شهروندان در جهت اسفالت ریزی کمربندی؛

فرماندار معزّز، امام جمعه ی محبوب، نماینده محترم و شهردار فعّال شهر بهار؛ "کمر بندی؛ کمر همّت می طلبد!"

در ابتدا لازم است عرض کنم که این جانب از ابتدا تا کنون البته به غیر از دوره ای که در شورای شهر بودم؛ کارم به عنوان یک معلم کوچک و ساده، تدریس در مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها بوده و حتی به اندازه ی دو ساعت هم در هیچ جایی، صاحبِ مسئولیت و صندلی داغ نبوده، نیستم و نخواهم بود! این مطلب را از این جهت عرض کردم که اگر در این مقالت از کسی تعریف یا تمجید می شود، قصد چابلوسی و خوش خدمتی نیست که قاعده ی ادب است و اخلاق و لاغیر!!

شناسه خبر: 15561

 


در ابتدا لازم است عرض کنم که این جانب از ابتدا تا کنون البته به غیر از دوره ای که در شورای شهر بودم؛ کارم به عنوان یک معلم کوچک و ساده، تدریس در مراکز آموزشی و دانشگاه‌ها بوده و حتی به اندازه ی دو ساعت هم در هیچ جایی، صاحبِ مسئولیت و صندلی داغ نبوده، نیستم و نخواهم بود! این مطلب را از این جهت عرض کردم که اگر در این مقالت از کسی تعریف یا تمجید می شود، قصد چابلوسی و خوش خدمتی نیست که قاعده ی ادب است و اخلاق و لاغیر!!

 

به همین روی می خواهم بگویم، در این که آقای فرماندار به عنوان یک شخصیتِ حقیقی؛ انسانی وارسته و آزاده و درستکار و صادق و یک نیروی توانمند است! جای تردید نیست. امّا درباره ی شخصیت حقوقی او باید گفت اگر نارسایی ها و مشکلاتی در حوزه ی مسئولیتی ایشان وجود دارد! این معضلی است که اغلب مسئولین کشور به خاطر کمبودِ تخصیصات و محدودیتِ اعتبارات با آن موجه هستند! و از مانور اقداماتیِ آنان کاسته و حتی در پاره ای از مواقع به توانمندی و مدیریتی آنان خلل وارد می شود! و فرماندار بهار هم از این امر مستثنی نیست! و این جزئی از طبیعتِ مسئولیت در دوره ی بحران های اقتصادیست! بنابر این پیشنهاد هرگز به منزله ی ضعف و عدم توانایی فرماندار معزز نیست! بلکه شاید کمکی باشد، در جهت آسفالت ریزی  کمربندی شهر بهار!

 

القصه پیشنهادم در باب کمر بندی شهر که وضعیت نامطلوبش به هیبت شهرستان و به شخصیت مردم بهار و حتی مسئولین شهر بهار آسیب می رساند و گاهاّ هنگام عبور رانندگان به ناسزا گویی هم می انجامد این است که این کمر بندی، پنج دستِ مبارک را می طلبد!!

 


دستِ اول، دستِ فرمانداریست! حال که اعتبار یا توان جذب اعتبار  به هر دلیل قانونی وجود ندارد! فرماندار پرتلاش و مردمی می تواند با همراهی امام جمعه ی محبوب و فعّال که می تواند در همگرایی و ترغیب و تشویق به این مهم  بسیار مؤثر باشد! و نیز نماینده ی معزّز و پرسشگر شهرستان و یکی دو نفر از بزرگان و معتمدین گرامی شهر نزد استاندار و نیز نزد وزیر راه و شهرسازی حاضر بشوند و حداقل، مقداری از استانداری و مقداری از وزیر راه و شهرسازی در مجموع به میزان ۴۰٪ از اعتبار لازمه را جذب و کسب نمایند! و بخدا این شدنیست چنان که بخشِ مهاجران کرد و شد!!

 


دستِ دوم، دستِ شهرداریست! درست است که کمر بندی جزءِ وظایف ذاتی شهرداری نیست اما پیشنهاد این است که حداقل تا بیمارستان آیت الله بهاری به لحاظ قانونی مشکلی را پیش نمی آورد! احتساب این قسمت به عنوان حریم حوزه ی شهرداری قابل توجیه و قابل دفاع است! و این هم از شهردار کوشا و پرتلاش بهار که اقداماتش در شهربهار مشهود و ملموس است بعید است که همراهی نکند! حتی اگر در حریم شهرداری هم نباشد چون هدف، رفاه عامه ی مردم و نیازِ محدوده ی  شهریست، قابل استناد است! چنان که بارها اتفاق افتاده است که در حوادث طبیعی؛ شهری به یک شهر دیگر کمک های نقدی می کند! اگرچه قانونی نیست اما عین قانون و قابل ستایش است! یا در همین مراسم امسال اربعین حسینی؛ چقدر ادارات شهرهای مختلف کمک های نقدی و غیر نقدی کردند؟! حتی در کتب دینی هم داریم که گاهی اخلاق و نیاز انسانی و اجتماعی، حاکم و غالب بر قانون است!! و فاعلِ چنین اقدامی  که متقاضی اش عامّه ی مردم است از سوی هیچ مقامی مآخذه نمی شود!
دستِ سوم، دست بزرگان و مردان غنی و خیّرین شهر است! دریادلان و خیرینِ ما در استان زبانزد است و دستهای بخشایش گرشان بارها مشکل گشایی کرده است! به بزرگان شهر با قاطعیت عرض می کنم؛ این راه است که ما را به مسجد و خانه ی خدا  می رساند! این راه است که مارا به مدرسه می رساند و این راه است که انسان ها را بهم نزدیک و آنان را سالم به آغوش گرم خانواده می رساند! و چه ثوابی خوشایند تر از این!! یکی از مکارمِ اخلاقی بعثت پیامبر گرامی ما هم همین است! خدای ما به دلِ وسیع و دست باز نگاه می کند! به خدایی خدا و به خدایی که دلش پروانه است! بعید است که بپرسد: چرا مسجد نساختی؟! و راه ساختی!؟ بنابرین؛ سهمِ شما گرامیان هم  می تواند، برای همیشه در اذهان شهر ماندگار شود!

 

دستِ چهارمی، دستِ عموم و دستِ من و شما مردم فهیم شهر بهار است! چقدر بسیار بوده است که بارها در حوادث مختلف با کمک های نقدی خود، هم وطنان و هم میهنانِ خود را یاری کرده ایم! حالا برای یک بار هم که شده قیام کنیم و به شهر خودمان کمک کنیم! و کمر بندی شهر را که نماد شکوه و تمیزی و شخصیت شهر است به سامان برسانیم. خداوند حفظ مان کند قریب به ۵۰ هزار نفریم کمتر یا بیشتر هرکس به اندازه ی و سع خود هر چند نا چیز اگر کمکی شود حدقل گوشه ای از کمربندی را کمک حال خواهد شد.

و نهایتاً دستِ پنجم که دستِ همت و اراده و خواستن است و تا این دست بلند نشود و بالا نیایید از دیگر دست ها صدایی بر نخواهد آمد! حال به هر دلیلی که باشد، حیف است بگذاریم کمر بندی به حالت سکون بماند و فریاد بیصدایش شنیده نشود! و بهترین گزینه برای سر آغاز این همت؛ می تواند فرماندار محترم شهر باشد. که هم خواهنده است و هم می تواند.  او اگر بخواهد می تواند دستهای اشاره شده را جمع و متحد گرداند! و البتّه که امیدوارم این احساس در آن ها بوجود نیاید که ممکن است ما رفتنی باشیم! بلکه حساسیّت و جدّیّت شان مثل دوندگان دو امدادی همچنان بالا باشد و تا لحظه ی تحویل حلقه ی امانت، سستی در کار نیفتد! شاید این اقدامِ شایسته، خاطره ی شیرینی باشد در اذهان شهروندان گرامی به طوری که حتی اگر امسال هم مبالغ و شرایطِ پروژه  به طور کامل به کمال نرسید؛ حداقل بخشی از عملیات پروژه به سرانجام برسد!

 

و من الله توفیق- کاظم زارعی

 

 

 

 

 

 

 

 

 


برچسب ها: بهار#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
سیاسی