سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1400/5/11 18:58:19
گزارشی از یک خیر ویلچر نشین؛

وقتی که صندلی چرخدار موکب گذرگاه فرش تا عرش می شود

یونس برزگر، مردی ۵۱ ساله و ویلچر نشین است که معلولیت نه تنها باعث محدودیتش نشده بلکه وی را به خیری مثال زدنی مبدل ساخته که مثالش را به سادگی نمی توان یافت.

شناسه خبر: 11462

 

گوشی را برداشتم  و شماره را گرفتم  الو! آقای یونس برزگر؟

آن طرف خط صدایی با مظلومیت مثال زدنی  و  ته لهجه شیرینی پاسخ داد بله خودم هستم ، حقیقتش را بخواهید توقع داشتم  با خیری روبرو شوم که حقوق دولتی دارد و کارمند است یا شاید میلیاردی کاخ نشین!

پرسیدم و گفت،بُهتم زده بود من داشتم با فردی مصاحبه میکردم که با طبع بلندش فریاد میزد انسانیت هنوز زنده است و همیشه جواب میدهد.

 

من یونس برزگر هستم  ۵۱ ساله از روستای رسول آباد سفلی تا اول راهنمایی درس خوانده ام و دو فرزند دارم قبلا کارگر بودم و الان مغازه سوپرمارکت کوچکی در روستا دارم .۱۲ سال است که ضامن وام ازدواج جوانان میشوم.

وی در خصوص اینکه افرادی که برای آنها ضامن میشود باید چه خصوصیاتی داشته باشند به خبرنگار ما گفت: من شرایطی ندارم همین که دختر پسر جوانی به همدیگر برسند و برای نداشتن ضامن اذیت نشوند برای من کافیست برای من فقط رفت و آمدم تا بانک سخت است  که دنبالم می آیند و باهم میرویم.

 

وی ادامه داد: تاکنون  برای ۱۰۹ نفر با جواز کسب مغازه ام ضامن شده ام  در خصوص تهیه جهیزیه هم تا حد توانم و تا جایی که آبرو و اعتبار دارم کمک میکنم و نمیگوییم برای فلانی کار کرده ایم  فقط خدای بالای سر بداند کفایت میکند.

 

خیر رسول آبادی در پاسخ به سوال ما در مورد اینکه آیا نگران پرداخت نشدن اقساط و دردسر و مشکلات بعد از آن نیستید اظهار داشت: معامله من در وهله اول با خدا بوده و من خودم نیز جوری با مردم رفتار کرده ام  که اگر بخواهند در پرداخت اقساطشان کوتاهی کنند  حتما خودشان شرمنده میشوند، من ویلچر نشین هستم و بیماری اِم اِس دارم  و آنها وضعیت مرا میبینند .ناگفته نماند الان فقط یکی از اقساط را که ضامن آن بوده ام خودم پرداخت میکنم  آن هم مربوط به پیرزنی است که به رحمت خدا رفته است.

 

یونس برزگر ادامه داد: ۱۲ سال است که ضامن میشوم هرکسی هم به من رو انداخته روی او را زمین ننداخته ام اینگونه خدا راهم خوش می آید و دو جوان هم سروسامان می یابند  من هم تا آنجا که مقبولیت داشته باشم  این کار خیر را حتی تا ۵۰۰ مورد به فضل خدا   ادامه خواهم داد  .

 

وی در پاسخ به سوال خبرنگار ما مبنی بر اینکه از خدا  چه  میخواهی؟ گفت: من فقط به خدا توکل کرده ام  و هدفم نشان دادن خودم نیست خدا هم تا این لحظه مرا در امورات  زندگی ام لنگ نگذاشته است  همین که دستم را پیش هر کس و ناکسی دراز نکرده ام و لقمه ای حلال و بی منت بدست آورده ام و با خانواده ام خوردیم  خدارا شاکرم. برای مردمم نیز سلامتی و عاقبت به خیری جوانان ، رفاه و بهبودی شرایط اقتصادی  را  میخواهم.

 

و اما  وی در سخن آخر خود از ما خواست که به مردم  بگوییم : هرجا ناتوان دیدی توان باش!  با نگاههای سرد و خیره و ترحم آمیز به ما نگاه نکنند  و قلب ما را به درد نیاورند.

 

معلولان سالهاست ‌نگاههای متفاوت مردم را تحمل میکنند آنها انسانند و مثل همه ما عزت نفس و غرور دارند  نباید در طول روز انواع و اقسام‌نگاه ها را تجربه کنند و دل آزرده شوند .کوچکترین ادای احترامی که میشود  در قبال چنین انسانهای وارسته ای انجام داد این است که باور کنیم کارهای بزرگ را دل های بزرگ انجام میدهند نه صرفا آنهایی که میزهایی بزرگ دارند  ،داشته هایمان پول و شخصیت و اعتبار ما نیست و گویی اصلا آنها که غنی ترند محتاج ترند! 

 

 بیایید  همه ما تلاش کنیم  نگاه جامعه را به این قشر تغییر دهیم و بدانیم که حقیقتا  قدرت به زور و بازو نیست و  حتما معلولیت در نگاه ماست نه در آن چیزی که بدان نگاه میکنیم .

 

سمیه غفاری

انتهای پیام /


برچسب ها: رسول_آباد#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
اجتماعی، اقتصادی