خواهرخواندگی اصطلاحی است که از ادبیات اروپا وارد دیگر کشورها شده است. برای نخستین بار سال 1920، بعد از جنگ جهانی اول، این قرارداد بین یک شهر انگلیس و یک شهر در فرانسه منعقد شد. بهکارگیری واژه خواهرخواندگی به این اعتبار است که در بیشتر زبانهای دنیا واژه «شهر» مونث است.
واقعیت آن است که خواهرخواندگی یک شهر با شهرهای مشابه در دیگر کشورهای جهان با بهرهگیری از ظرفیت نمایندگی فرهنگی آن در خارج و نیز برگزاری برنامههای فرهنگی و هنری مشترک زمینه لازم را برای توسعه صنایع خلاق، اقتصاد، گردشگری و شبکهسازی ارتباطی خلاق با توجه به مزیتهای هر شهر فراهم میآورد. این کار موجب ارتقای دیپلماسی شهری و مناسبات بین فرهنگی یک شهر خلاق با شهرهای مشابه میشود و از این رهگذر ظرفیتهای اجتماعی لازم را برای تقویت دیپلماسی فرهنگی شهری به وجود میآورد.
اگر روابط دیپلماتیک و سیاسی کشورها با یکدیگر را حد بالای تعاملات بدانیم، میتوان روابط شهرها یا استانهای 2 کشور را با یکدیگر در رده دوم روابط بینالملل دانست.
خواهرخواندگی شهرها از آن دست مواردی است که در سالهای اخیر گفتوگو درباره آنها بیشتر باب شده است. اما اینکه در پس این کار چه سرنوشتی برای شهرها رقم میخورد، همواره سوالی بیجواب است.
چند سال پیش بود که در همایش 150 سال دوستی کشورهای ایتالیا و ایران شهرهای لالجین و فائنزای ایتالیا با یکدیگر خواهرخوانده شدند. مدیرکل وقت میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان همدان شامگاه پنجشنبه 18 فروردین سال 90، در نشستی خبری، خواهرخواندگی این 2 شهر را از این لحاظ حائز اهمیت دانست که از این طریق میتوان تبادل تجربه و فناوری را بین 2 شهر تقویت کرد.
او به سفال و سرامیک شهر فائنزا اشاره کرد که همچون لالجین در کارگاههای سنتی و با چرخهای دستی تولید میشود. 29 تیرماه 91، یعنی 15 ماه بعد، معاون صنایعدستی وقت کشور (صالحیمرام) از آغاز فعالیت و رایزنی برای دومین خواهرخوانده لالجین یعنی شهر دلف هلند خبر داد که بیشتر کارهای آن انجام شده و قطعی بود.
در سال1396 نیز خبر تلاش برای خواهرخواندگی لالجین با سومین خواهرخوانده این شهر جهانی یعنی شهر ایزنیک ترکیه بر سر زبانها افتاد و شهردار و شورای شهر و نماینده مردم منطقه در مجلس خبر پیگیری برای این خواهرخواندگی را اعلام کردند. اما با گذشت یک دهه از خبر این خواهرخواندگیها، چه اتفاقی افتاده است؟
با توجه به اینکه متولی اصلی خواهرخواندگیها شهرداریها هستند، با ارتباطی که با سفارت ایتالیا برقرار شد و جلساتی که مسئولان محلی با سفیر و رایزن فرهنگی ایتالیا برگزار شد، نتیجه این شد که باید مراوداتی انجام و از شهرها بازدید شود. اما حال که یک دهه از آن روزها گذشته است و باید بگوییم اینگونه نشده، باید بپرسیم چه کسی باید پیگیر میبود که نبود.
در آن برهه زمانی (1391) فعالیتهای خوبی انجام شد. باید شهردار وقت لالجین مسائل را پیگیری میکرد که از سرانجام پیگیریها خبری در دست نیست.
به گفته مسئولان وقت، فعالیتهایی در حد برگزاری چند جلسه ابتدایی انجام شد و توافقنامههایی نیز به امضا رسید، اما چون کار زمانبر بود، در ادامه راه به برخی مشکلات برخورد کرد و تاکنون نتیجه خاصی حاصل نشده است.
حال باید با گذشت یک دهه ، مسئولان مرتبط پاسخ دهند ، چرا این ارتباط ناکام مانده است؟ و آیا خواهرخواندگان ایتالیایی، هلندی و ترکیه ای خواهند توانست، گلی به سر خواهرشان، شهر جهانی سفال، برنند یا این اخبار در حد یک خبرکوتاه گذری ، گذارده و گذشته است و آب از آب تکان نخواهد خورد .
احمد رجبی راغب| کارشناس روابط عمومی وفعال رسانه
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.