بزرگترین جهنم دنیوی این است که جیب یک مرد؛ پُر از خالی باشد و دستانش از جیبش نا امید برگردد!! بسیار سخت است برای مردی که درآمدش از هزینه های زندگی اش کمتر باشد.
البته هزینه های معمولی و شکمی را می گویم! نه هزینه های بیمارستانی و هزینه های فوتی! و نه هزینه های مسافرتی و دیگر وقایعِ اتفاقیّه!
این وضعیت، مرد را بشدّت تحقیر می کند! ذهنش را می خشکاند، جسمش را خسته و روحش را پژمرده می سازد! مردِ بی پول، کلامش بی ارزش می شود، مدیریت و نظارتش از زندگی پاک می شود، جرئت و جسارتش ته می کشد! و چنین وضعی در شهرهای بزرگ چه آثار شومی که بر خانواده ها و جامعه بجا نگذاشته است!!
مردی که پول ندارد، یعنی اعتبار ندارد جذبه ندارد و از هر آن چه که صفاتِ نیکِ انسانی است؛ لُختِ لُخت می شود! حتی نمازش بی رنگ می شود! تقوایش بی اثر و ایمانش متزلزل و قدم هایش به جهنم نزدیکتر می شود!! آدمی که پول ندارد؛ یعنی خمس نمی دهد! زکات نمی دهد! صدقه نمی دهد! خیّر نیست! دست بگیر نیست! کاربلد نیست! خُب چنین فردی به کدامین اعمالِ نیک اش باید بهشتی شود؟! و به کدامین اقدامش باید محبوب و عزیزِ این و آن شود؟!
مردی که پول ندارد از درون؛ طرد و سرد شده ی خانواده و جامعه است! بزرگان محترم مسئولان عزیز! گیرم که عنوان شود، چنین افرادی خودشان مقصر زندگیِ ناکامِ خودشانند! اما آیا باید بخاطر یک کوتاهی، بخاطر یک غفلت که به دام چنین روزهایی افتاده اند؛ باید تاوان این همه بدبختی را به دوش بکشند؟! و هیچ ناجیِ حقیقی و حقوقی دستِ عریان این عزیزان را نگیرد؟! پس نقش آدم های بزرگ، نقش آدم های مدّعی، نقش آدم های معنوی و بهشت ساز و نقش آدم های موعظه گر چه می تواند باشد!
نقش نهادهای دینی و انسان مدار و در یک کلام نقش جامعه مذهبی در قبالِ نجاتِ چنین انسان های با شرفی که عزت نفس و مناعت طبعشان فراتر از نیازشان است چه می تواند باشد؟! آنان که شرایط کمیته ی امدادی و بهزیستی شدن را ندارند به کجا باید پناه ببرند؟ واقعا جامعه در تغییر روند زندگی آنان چه نقشی و چه اندیشه ای و چه اقدامی را ایفا کرده است؟! آیا جامعه فقط مسئول بهسازی خیابان ها و جداول است؟! آیا جامعه فقط مسئول سوخت رسانی به چرخه ی حمل و نقل است؟! آیا جامعه فقط موظف به گرفتن مالیات است...؟! آیا دستگاهی تا به حال نباید تشکیل می شده است که به چنین نیازها و فریادهای بی صدا فریادرسی می کرد؟! طوری که قبل از اعلام نیاز شان به عینک و عصا و دندان و ... سمعک؛ همه ی این ها به وقت خودش به آنان اعطا می شد!
بخدا ما قبل از این که به تولید فلان مواد و سلاح نیاز داشته باشیم به دستگاهی نیاز داریم که ابتدا بتواند، انسان ها را سالم و سربلند و سرزنده و شاداب نگه دارد! به ولله خیلی از دهان ها خالیست خیلی از گوش ها بی صداست خیلی از چشم ها بی نور است و خیلی از زندگی ها شاداب نیست! در برخی از کشورها برای ایجاد عمر طولانی به مردمانشان توصیه می کنند که به تغییر دکور و لوازم خانگی و یا حتی به تغییر خانه ی خود اقدام کنند تا نشاط و روح تازه ای در آن ها دمیده شود! و ما چه مردم با شرف و آرزومندی داریم که دوست دارند برای یکبار هم که شده به چنین تغییری دست یابند تا برای مدتی هم که شده حس شادابی و لذت را به همسران و فرزندان خود تزریق کنند ولی افسوس که همچنان در خانه ی پدری و روی فرش های قاجاریه و با همان وسایل جهیزیه ی خود، عمر را رو به پایان می بینند و روحشان از زندگی پر تکرارخسته و افسرده است! چون اولویت شان، شکمِ کوچکِ خانواده است!
کاظم زارعی
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.