به گزارش نشاط شهر، ۹ اکتبر مصادف با ۱۸ مهرماه روز جهانی پست و پستچی میباشد. پست نتنها یک سیستم ارتباطی، بلکه پل ارتباطی میان دل ها و افکار است که پیام ها، احساسات و عشق ها را از دور ترین نقاط به یکدیگر می رساند.
موسی قنبری متولد اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۱ یکی از پستچیهای بازنشسته و پیشکسوت شهرستان بهار است که از بهمن ماه ۱۳۶۷ مشغول به کار شد و با عشق و علاقه در این مسیر گام نهاد.
به مناسبت روز پست با این کارمند بازنشسته به گفتگو پرداختیم و به پای صحبت های او نشستیم.
چگونه با این شغل آشنا شدید؟
موسی قنبری از نحوه ی ورود خود به این حرفه گفت: قبل از اینکه مامور پست شوم کشاورز بودم اما سالی که کشت سیب زمینی انجام دادم با ضرر مواجه شدم و مجبور بودم در بخش دیگری مشغول به کار شوم. همزمان، فردی که در اداره پست به عنوان پستچی مشغول به کار بود به من این کار را پیشنهاد داد من نیز قبول کردم و از آن روز تا تاریخ ۱۳۹۵/۱۱/۱۴ به مدت ۳۰ سال به عنوان مامور پست به مردم فهیم بهار خدمت کردم.
چه عاملی باعث شد این راه را انتخاب کنید؟
او ورود خود به این کار را حکمت خداوند دانست و گفت: یکی از روزهایی که در منطقه جنگی مشغول خواندن نماز بودم یکی از افراد «تعاون رزم» که آن زمان وظیفه شناسایی شهدای مجهول الهویه و همچنین انتقال مجروحان و شهدا به عقب را داشت من را صدا زد و از من خواست چندین شهید که هرکدام قسمتی از پیکر خود را از دست داده بودند شناسایی و جدا کنم. همانجا با خداوند عهد بستم اگر شهید نشدم و برگشتم به نحوی عمل کنم که مدیون خون شهدا نباشم شغل پستچی شغل خدمت به مردم است و خدمت به مردم بهترین راه پاسداشت خون شهداست.
اگر به عقب برگردید مجدد این شغل را انتخاب میکنید؟
وی دشواریهای کارش را پشت لبخند گرم و صمیمی و عشق خدمت به مردم پنهان کرد و گفت: تا زمانی که عشق و علاقه به این کار نباشد هیچکس قادر به انجام آن نیست. در مدت ۳۰ سال خدمتم نه یک روز مرخصی گرفتم نه حتی یک وعده صبحانه خوردم که مبادا نامه و یا بسته پستی شخصی دیر به مقصد برسد.
وی در ادامه گفت: حتی یکی از روزها که برای عمل چشم به دکتر مراجعه کرده بودم به دکتر گفتم به من روز جمعه وقت بده که من پنجشنبه بیایم و جمعه عمل کنم و شنبه سرکار حاضر باشم دکتر متعجب شد در پاسخ گفتم مردم چشم انتظار من هستن و نمیتوانم آنها را منتظر بذارم حتی از برگه مرخصی که دکتر برایم نوشته بود استفاده نکردم.
قنبری افزود: عشق و علاقه به این کار باعث شد که در ۳۰ سال خدمتم در گرما و سرما حتی یک بار هم احساس بیماری نکنم و با همه مشکلات و سختیها با کار پستچی کنار آمدهام و این شغل را با رضایت و علاقه ادامه دادم اگر به عقب بازگردم باز هم همین شغل را انتخاب میکنم.
کمی از خاطرات تلخ و شیرین خود در این شغل بگویید.
وی به یکی از خاطرات خود اشاره کرد و گفت: به یاد دارم آن زمان که تلفن همراه و وسایل ارتباطی به شکل امروزی نبود یکی از جوانان شهر به تازگی سرباز شده بود و به شدت احساس دلتنگی میکرد و هر روز از پادگان برای پدر خود نامه مینوشت و همین موضوع باعث شده بود که من تقریباً هر روز به دست پدرش نامه میرساندم در پایان پدرش هر وقت مرا میدید میگفت «من هر زمان شما را میبینم از شما خجالت میکشم از بس که برای ما نامه آوردید».
کارمند بازنشسته پست گفت: یکی از لحظههای شیرین هر پستچی لحظه خوشحالی مردم بعد از دریافت بستههای پستی حاوی کارت گواهینامه و پایان خدمت اللخصوص برای جوانان است.
وی با اشاره به اینکه هرگز تمایلی به رساندن نامه و خبرهای بد برای مردم نداشته است گفت: تاکنون خاطره تلخی در این شغل نداشتم و اگر سختی بوده آن را به فال نیک گرفته ام.
در طول خدمت خود پیش آمد که بسته ای را گم کنید؟
وی در پاسخ گفت: در تمام مدت تنها یک بار این اتفاق برایم افتاد آن هم یک چک بانکی بود که باد آن را از دستم انداخت و برد و سریعا به بانک مقصد مراجعه کردم و برایشان توضیح دادم. ریاست بانک مبدا نامه را از من پرسید و با آنها تماس گرفت که مجدد چک دیگری را ارسال کنند خوشبختانه ریاست بانک به بنده محبت داشت در غیر این صورت باید مبلغ چک که آن زمان ۵۰ هزار تومان بود را خودم پرداخت میکردم.
از سختی های شغل خود بگویید.
وی از سختی شغل مأمورین پست گفت که باید از ساعات اولیه صبح بسته ها و نامه ها را تحویل بگیرند و در هوای گرم و سرد با وجود سختی و مشکلاتی دیگر راهی محلههای شهر بهار شوند، وی افزود: یکی از سختیهای پستچی بودن این است که روز تعطیل نداری حتی بعضی از جمعهها هم مأمورین پست مشغول انجام وظیفه هستند. بنده به شخصه تا زمانی که بستههای آن روز را کامل نرسانده بودم خانه نمیرفتم حتی اگر تا پایان شب طول میکشید چون شاید بسته ای حاوی دارو برای بیماری بود و تاخیر در رساندن آن مشکل ساز میشد.
وی با اشاره به اینکه یکی از سختیهای نامهرسانی کار با موتور است گفت: در آن زمان اکثر بستههای مهم مثل قبض ها و حتی حقوق نقدی بازنشستگان از طریق مامور پست جابجا میشد، همین موضوع یکی از خطراتی بود که احتمال دستبرد و آسیب به پستچی از طریق سارقین را افزایش میداد.
وی ادامه داد: خیلی اوقات موتورم پنچر میشد و مجبور بودم زمان زیادی را برای تعمیرش وقت بگذارم ماشین هم سرعت کار را کند میکرد و خیلی از کوچههای شرایط ورود ماشین نبود.
موسی قنبری افزود: اصل امانتداری برایم خیلی مهم است و زمانی بوده که افراد در منزل حضور نداشتند که یا با آنها تماس می گرفتم یا منتظرشان میماندم و یا به همسایه قابل اعتمادشان تحویل میدادم.
از مقدار حقوق مامور پست و وضعیت مالی این کار رضایت داشتید؟
اولین حقوقی که برایم واریز شد ۳۶۰۰ تومان بود. هنوز هم حقوق پستچیها بالا نیست اما خدا را شاکریم و سعی میکنیم زندگی را مدیریت کنیم.
وی افزود: هرگز این وظیفهای که بر عهده گرفتهام را از دید اقتصادی نگاه نکردم و همواره رعایت اخلاق و حسن انجام وظیفه و خدمت به مردم برایم ملاک بوده است.
تکنولوژی و وجود اینترنت باعث راحتتر شدن کار شما نشده است؟
قنبری در پاسخ به این سوال گفت: با آمدن اینترنت کار ما نه تنها کمتر نشد بلکه دوچندان هم شده است، مثلاً امروزه بیشتر خریدها آنلاین انجام میشود و ما با بستههای حجیمتری روبرو هستیم و همین رفت و آمد را دو برابر کرده است.
کلام آخر
موسی قنبری در پایان گفت: شهرستان بهار بهترین، دوست داشتنی ترین، مردم دارترین و ولایتمدارترین مردمان را دارد. همشهریانی که در طول ۳۰ سال خدمت من همواره با من همکاری داشتند و هیچگاه پیش نیامد به خاطر دیر رسیدن نامه ای گله مند باشند. من اگر توانایی داشتم دوست داشتم باز هم به این مردم خدمت کنم.
وی خود را مدیون خون شهدا دانست و گفت: یکی از بهترین و به یاد ماندنیترین لحظههای کارم زمانی بود که برای خانواده های محترم شهدا نامهای میبردم.
در پایان روز پست و پستچی را به همکاران خود تبریک گفت و افزود: برای تمامی همکارانم در هر جای کشور آرزوی سلامتی، پیروزی و موفقیت دارم.
هانیه عبدی
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.