سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1404/6/19 22:16:28

قسمت دوم از غائله شیخیه

عباسقلي نامي بهاري جمعي اشرار ناپاك بي‏باك را از اجازه و اشاره حضرات[ منظور نویسنده خوانین و اربابان هستند] مخبر ساخته و همگي اطاعت فرمان را يكباره مسلح و مكمل گشته مستانه و ديوانه از محله بُنه بازار كه محل و موقف اراذل و اشرار است هلهله كنان و حربه زنان به جماعت در شهر ريخته، و نسبت به حكومت زبان هرزه درآئي گشوده و شورش و اغتشاشي بس عظيم برپا كردند...

شناسه خبر: 16516

 

جواد نوری؛

 

 عباسقلي نامي بهاري جمعي اشرار ناپاك بي‏باك را از اجازه و اشاره حضرات[ منظور نویسنده خوانین و اربابان هستند] مخبر ساخته و همگي اطاعت فرمان را يكباره مسلح و مكمل گشته مستانه و ديوانه از محله بُنه بازار كه محل و موقف اراذل و اشرار است هلهله كنان و حربه زنان به جماعت در شهر ريخته، و نسبت به حكومت زبان هرزه درآئي گشوده و شورش و اغتشاشي بس عظيم برپا كردند...

 

و الحق كه شيرازه نظم همدان به همان تاخت اشرارِ بهار در محله و بازار و زخم زدن و كشتن و خون ريختن بناي گسيختن گذارد. و چون سياست و قصاص از جانب دولت آنها را دچار نگشت[ پشتیبانی خوانین ازین حرکت] در شرارت خود خيره و چيره گشته روز به روز بر اغتشاش افزودند. تا بعد كه نواب سيف‏ الدوله را به حكومت برقرار كرده، و چندي به تدابير، في‏ الجمله نظمي در كار آورده. ناگاه طلوع ناخوشي در همدان و قرار حكومت به دوران پيش آمد، و شهري بي‏صاحب و ميداني خالي به دست اشرار افتاد.

 

نسخه خطی عبره لمن اعتبر، صفحه ۳۱- ۳۵

 

این مطلب بخش هایی از گزارش کرمانی از حضور بهاریان در دعوای با شیخیه است و البته که کاملا یک جانبه و طرفدارانه نگاشته شده و از طرف مقابل چندان مطلبی به لحاظ دفاع عرض و بیان نشده یا تا امروز هم چنانکه باید این قضیه واشکافی و تحلیل نشده و‌ اسنادی و مطلبی نیز بدست نیامده، 

 

نکته مغفول آنکه رهبر یا سردسته متشرعین در آن زمان ملا عبدالله بروجردی بود که با نگرش خاص خود شیخیه را نجس می دانست و چون شیخیه از حوض مسجد همدان استفاده کردند حکم به تطهیر حوض داد و این عمل برایشان گران آمد و باعث بروز دعوا بین این دو دسته شد. و چون این جرقه زده شد اربابان و مالکان منطقه وارد شده و آتش اختلاف را تیز تر کرده اند.

 

 سابق گفتیم که اعتبار بهار برای خوانین ازین حیث بود که بخاطر قرب به مرکز می توانستند در مواقع لزوم از نفوس و ساکنین آن استفاده نمایند و این واقعه یکی از نمود های این اهمیت است. 

 

در این ستیز نقش دار و چهره پنهان ضیاالملک است که جهت ایذای دسته مقابل افراد را برانگیخته و مسلح کرده و این چهره همان کسی ست که دستی در قاچاق آثار باستانی و عتیقه جات داشت و ناگفته پیداست غارت شیخیه چه دستاوردی برای چهره های پشت پرده داشته است.

 

 عباسقلی بهاری که ذکر آن در بخش مباشران خوانین گذشت سردسته بهاریان بود پیشکار و نایب مالکان بهار و خود نیز مالک روستای نشر بود. در اسناد دیگر مشروطیت اورا انبار چاق کن نام داده اند که مجموع انبار گندم قراگوزلوها در اختیار وی بود( اذکایی، قراگوزلوها، بهره یکم) این فرد حسب فتوای دینی عبدالله بروجردی ( همان که بعد از فوت او شیخ باقر بهاری عهده دارد امور شد)  با همراهان مسلح خویش برایشان حمله برده است. اینکه دکتر سید محمد اصغری نام عباسقلی را در عداد یاران  شیخ باقر آورده و جزو مجاهدان ذکر نموده شاید به همین دلیل باشد.‌

 

علاوه بر اینها متصدیان امر برای دعوا و ازین بین بردن شیخیه اول دست به دامن گروهها و دسته های مختلفی از شهرها و قصبات فراوان شدند تا اگر قتل و غارتی رخ داد و کار به محکمه عدالت کشید به لحاظ تعدد افراد و ناشناس بودن ایشان کسی نتواند پیگیر اینان شود و به تصریح نویسنده مثل جنگ احزاب متشکل از احزاب و دسته های گوناگونی باشند. و نهایتا هم چنین شد. اینکه در این متن مستقیما  افراد بهاری برجسته شده اند و از بقیه نامی  به میان نیست احتمالا یا بخاطر تعصب بیشتر اینان در امر دین و مذهب بوده یا بخاطر اینکه این سپاه و‌ فوج را در این دعوای مسلحانه نمایندگی و رهبری کرده اند و بی باکی هایی به نمایش گذاشته اند. این دسته در سالهای بعد در حلقه فداییان شیخ باقر بهاری درآمدند و حامی فعالیت های سیاسی وی بودند و عکسی نیز ازین گروه مسلح باقی ست. 

 

پس در  غائله شیخیه بهاریان نقش دار امور تلقی شده اند و سایرین ناشناس باقی مانده اند، در واقع مقصران اصلی این واقعه تاسف بار خوانین هستند. منتهی مقدمه و زمینه طوری چیده شده تا کسی به نقش ایشان پی نبرد و در پی مواخذه و محاکمه ایشان برنیاید سربازان و افواج بهاری ضیاالملک و ناصر الملک که از یک سو در زمره فرمانبران خوانین و از سویی تحت زعامت متشرعان همدان از جمله عبدالله بروجردی بودند، نمی‌توانستند از  اوامر مافوق خود تمرد نمایند و این اجرای فرامین در نوشته ی نویسنده شیخیه انعکاس یافته و‌ همین مورد در سال های آینده مورد استناد مورخان و پژوهشگران در شناسایی و معرفی بهاریان واقع شده است. و این انصاف نیست که بخاطر برجسته شدن یک سطر از یک جریان تاریخی نام یک شهر و مردمان یک شهر به زشتی و نکوهش رود. چنانکه مرحوم اذکایی در همدان نامه در بخش بهار چنین کرده و به آن اشاره کرده است.

 

و البته در این ستیز چند تن از افواج بهاری نیز کشته شده اند که امروزه نامی از ایشان در میان نیست و ناشناس مانده اند. این مقتولان بدستور ارباب در بهار دفن شدند و تا چند سال پیش سنگ قبور ایشان منقش به اسب و تفنگ و... موجود بود که امروزه ازبین رفته اند. و بنا به روایت های شفاهی در آن جنگ مذهبی و ایدئولوژیک شهید شده بودند.( این شهدا البته بجز شهدای دوره ی بعدی که در زمان  تسلط روس بر منطقه اتفاق افتاد است هستند که در نوشته های بعدی به آن خواهیم پرداخت.) 

 

حاصل آنکه  این واضح ترین صحنه از همراهی خوانین همدان با متشرعان آن سامان حداقل به صورت ظاهری است و اگر اختلافی بین ایشان رخ داده در سالهای بعد اتفاق افتاده است. 

 

البته قضیه به این سادگی نیست، موارد پنهان بسیاری در این موضوع وجود دارد که هنوز نمایان نشده احتمال دارد در آینده اسناد محلی یا خانوادگی فراوانی پیدا شده و نوشته های فعلی را به چالش بکشد. 

 

این دعوا و کشتار به هرنحو که حساب شود صفحه ای سیاه و تاسف بار در تاریخ همدان است و ماهم در پی تنزیه و تطهیر قاصران و مقصران این جریان نیستیم.

 

ادامه دارد....


برچسب ها: بهار#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگ و هنر