سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1404/6/14 22:29:59
قسمت هفتم دریچه ای به تاریخ معاصر بهار، خرده مالک ها

یحیی خان قراگوزلو

ملقب به اعتمادالدوله وی نیز جزو رجال اروپا دیده و تحصیل کرده و دارای منش اشرافی و متدین و با سخاوت و گشاده دست به شمار رفته است، پس از پایان تحصیلاتش در اروپا به ایران بازگشت و در کابینه مخبرالسلطنه برای وزارت معارف و فرهنگ از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت و در دوره وی دانشجویان زیادی جهت ادامه تحصیل و کسب علوم و فنون مختلف به اروپا اعزام شدند. اما مخالفان به رضا شاه پهلوی القا کردند که این تحصیل کرده های اروپایی به گروه های کمونیستی پیوند می خورند و برای حکومت شما ضرر دارند و بدین تحریکات رضا خان دستور بازداشت یحیی خان را صادر کرد و در ایام حبس یکی از اطرافیانش به نام حاج علی باله بهمنی بزرگ خاندان بهمنی ( احتمالا از فرزندان حاج بهمن و بردار سیف الله خان) جریمه اعتمادالدوله را احتساب کرده و عازم تهران شد و در تهران به ملاقات اعتمادالدوله رفت و گفت دستور فرمایید چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟ اعتمادالدوله گفت من از شما انتظاری ندارم ولی آقای بهمنی گفت مبلغ جریمه شما کاملا احتساب شده و اکنون همراه من است و نهایتا یحیی خان پذیرفته و بهمنی وجه جریمه را به دربار برده و خلاصی وی را از رضا شاه اخذ کرد.( معظمی، ۲۶، ۱۳۹۹)

شناسه خبر: 16505

جواد نوری

 

قسمت هفتم:

 

ملقب به اعتمادالدوله وی نیز جزو رجال اروپا دیده و تحصیل کرده و دارای منش اشرافی و متدین و با سخاوت و گشاده دست به شمار رفته است،  پس از پایان تحصیلاتش در اروپا به ایران بازگشت و در کابینه مخبرالسلطنه برای وزارت معارف و فرهنگ از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت و در دوره وی دانشجویان زیادی جهت ادامه تحصیل و کسب علوم و فنون مختلف به اروپا اعزام شدند.  اما مخالفان به رضا شاه پهلوی القا کردند که این تحصیل کرده های اروپایی به گروه های کمونیستی پیوند می خورند و برای حکومت شما ضرر دارند و بدین تحریکات رضا خان دستور بازداشت یحیی خان را صادر کرد و در ایام حبس یکی از اطرافیانش به نام حاج علی باله بهمنی بزرگ خاندان بهمنی ( احتمالا از فرزندان حاج بهمن و بردار سیف الله خان)  جریمه اعتمادالدوله را احتساب کرده و عازم تهران شد و در تهران به ملاقات اعتمادالدوله رفت و گفت دستور فرمایید چه کاری می توانم برای شما انجام دهم؟ اعتمادالدوله گفت من از شما انتظاری ندارم ولی آقای بهمنی گفت مبلغ جریمه شما کاملا احتساب شده و اکنون همراه من است و نهایتا یحیی خان پذیرفته و بهمنی وجه جریمه را به دربار برده و خلاصی وی را از رضا شاه اخذ کرد.( معظمی، ۲۶، ۱۳۹۹)

 

این خوانین بنا به مشغلات سیاسی خود کمتر فرصت سرکشی به املاک و قلاع اربابی خود داشتند و برای اداره امور مباشران و مدیرانی داشتند و این مباشران خود نیز صاحب املاک و اراضی وسیع  و معتبری بوده اند از جمله این مباشران معروف ناصرالملک یکی میرزا عباسقلی خان بهاری بوده که مالک دهکده نَشَربوده است، این عباسقلی خان در جریان دعوا و غائله شیخیان همدان سردسته بهاریان بوده است.( همان) و با الفاظ تند و تلخ از‌ وی یاد شده است، ( از جمله سردسته اراذل و ملعون و...) منابع: نسخه خطی العبره لمن اعتبر، و همچنین مقاله اذکایی در مورد قراگوزلو های همدان و ... البته دکتر سید محمد اصغری عباسقلی به همراه حاج شیخ اسدالله و آقا سید هدایت مجیدی و ابوالحسن معروف به عدی و ... را جزو مبارزان و مجاهدان حامی شیخ باقر  می داند( اصغری، ۲۴۸، ۱۳۹۲) که در بخش ستیز شیخیه و متشرعه ذکر خواهد شد.

 

یکی دیگر از خوانین نظری منطقه همدان مرادخان بوده که ابتدا منشی امیر تومان و سپس نایب و مباشر و همه کاره امیر تومان شده فرزند ارشد وی فتحعلی خان نظری در سال ۱۳۲۹ با خانم پوراندخت بهاری که خانمی تحصیل کرده و فرزانه و فرزند مرحوم محمد حسن بهاری وکیل مبرز ایران و نوه ی شیخ باقر بهاری بود ازدواج کرده است و روستای حسن تیمور  واقع در محال مهربان از طرف ابراهیم خان قراگوزلو به مناسبت این وصلت به فتحعلی خان هدیه شده است ( معظمی، ۶۲، ۱۳۹۹) 

حاج ابراهیم حجتی 

وی نیز از دودمان بهاری ها و بنا به نوشته معظمی فرزند شیخ الاسلام حجتی بهاری ست و تعدادی از روستاهای منطقه مهربان را از خوانین منطقه خریداری نموده بود. نویسنده کتاب مالکان همدان وی را در عداد مالکان بعد از ملی شدن صنعت نفت و جزو خرده مالکان ذکر کرده است ( معظمی، ۹۹، ۱۳۹۹) گفتنی ست این حاج ابراهیم با حاج محمد ابراهیم حجتی و ساکن همدان یکی نیستند و این دو عمو زاده می باشند، محمد ابراهیم حجتی اکنون در قید حیات و در دوره کهولت سن به سر می برد.

همچنین نویسنده، شخصی به نام آقای اکبری(؟) را که در شغل دبیری بوده را مالک نیم دانگ از روستای بهادربیگ ذکر کرده و  جزو‌ همان خرده مالکان به شمار آورده است ( همان، ۹۸)

مجموعا در گفته های پیشین روابط  خوانین با بهاریان ( چه به لحاظ مالکیت و ارباب رعیتی، چه به خاطر تعلق خاطر قومی و قبیله ای، یا عوامل دیگر) بسیار نزدیک بوده است و علقه ویژه ای نسبت به آن داشته اند. هرچند این تعلق خاطر باعث سبک شدن کفه سیئات اعمال ایشان نمی شود و بسا زندگی ها که با ظلم و ستم عمال ایشان تباه شد و زیردستانشان چه سیه روزی ها و بدبختی ها نکشیدند، که ایشان به رسم اربابی دست تعدی بر جان و مال رعیت بینوا گشوده داشتند و صدای زیردستان به هیچ کجا نمی رسید.

در موارد شفاهی نیز آمده که پس از انحلال حکومت قاجار و برافتادن نظام خانخانی، بسیاری از خوانین اقطاع خویش را به نیت رفتن و مهاجرت و ...فروختند، و چنین مشهور است که بهار را به یکی از تجار سرشناس آن زمان ( خاندان دستمالچی) به مبلغ صدهزار تومان فروخته اند و بنا به قول شفاهی معمرین و سالمندان گویا هزارتومان پول کم داشته اند که برای قرض و جمع آوری بقیه مبلغ معامله به کرمانشاه رفته و جمع آوری هزارتومان چندین روز طول کشیده بوده است.

 

تاجر نامدار دستمالچی در اوائل دوره پهلوی در بهار  مغازه ای دایر کرده و زمین های خود را بصورت تفکیک شده با سند و نسق واگذار می کرد گویا از آن استقبالی بعمل نمی آمد و کسی توانایی خرید زمین هارا نداشت، جز معدودی از افراد صاحب مکنت نتوانستند از آن زمین ها خریداری نمایند، همچنین می گویند که قبل از دستمالچی ها تاجری بنای خرید بهار را داشته بوده ولی مالک بهار حسب معذوریتی که داشته راضی به معامله نبوده  پس برای منصرف ساختن خریدار، می گوید تمام زنان بهاری با گردنبندها و طلاجات و خلخالهای زرین خویش در روز وعده داده شده مقابل خریدار ظاهر شوند، تاجر معروف پس از دیدن زرق و برق و تمکن مالی زنان و دختران متوجه می شود که امکان خرید بهار برای وی فراهم نیست و نخواهد بود.

 

ادامه دارد...


برچسب ها: بهار#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگ و هنر