انسان قشنگ ترین و کامل ترین خلقت
خداست تا جایی که خداوند از این خلقتِ خودش هم ذوق زده می شود و خود را تحسین می کند!( فَتَبارک اَحسنُ الخالقین) حال تصور کنید که این خلقت ارزشمند، دچار کسالت و مریضی و افتادگی باشد! خداوند چه حالی پیدا می کند!
حدیث معتبری وارد شده است و مولوی آن را در زیباترین شکل ممکن به شعر درآورده است و میفرماید: خداوند در عالمِ خواب به عارفی می گوید: من چند روزی مریض بودم و تو به عیادت من نیامدی!!
آن که گفت اِنّی مَرَضتُ لَم تَعُد
من شدم رنجور او تنها نشد
عارف با تعجب می گوید: خداوندا مگر توهم مریض می شوی؟! خداوند می فرماید: چند روزی است که همسایه ات مریض است و تو به عیادت او نرفتی! اما من رفتم به خودم سر زدم !!!!! این حدیث عرفانی و این گفتار ارزشمند نشان می دهد که چقدر مریض قداست دارد که خداوند او را خودش تصور می کند و به مریض سرزدن را به پیشگاه الهی رفتن قلمداد می کند !!!!! اما من می خواهم از این گفتار عرفانی یک نکته ی ظریفی هم برداشت کنم و آن این که وقتی برای خداوند به عیادتِ مریض رفتن این همه ارزش دارد! چگونه ممکن است وقتی یک پرستار _صرف نظر از وظیفه ی کاری _ در غیاب خانواده ی مریض با تمام توان و جدیّت در نگهداشت و تیمار داشتِ مریض می کوشد و شب بیدار می ماند تا به آرامش و سلامت او گزندی نرسد؛ در پیشگاه الهی بی ارزش و بی ثمر باشد و از ارزش عیادت کمتر باشد!؟
در پایان این روز خدایی را به خدایاران و بیمار داران عرصه ی سلامت تبریک می گویم و از خداوند می خواهم که این خدا گونه ها را بسلامت دارد
کاظم زارعی
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.