جواد نوری:
پس از وقوع استبداد صغیر و خاموشی و سرکوب صداهای مشروطه خواهان و ایجاد خفقان سیاسی رعب آور، بسیاری از روحانیون از مواضع خود عقب نشسته و از محمد علی شاه حمایت کردند و پنهانی نیز حمایت خود را تلگراف کردند. اما شیخ باقر بهاری شجاعانه بر سر مواضع خود ماند و خواستار استقرار و تداوم مشروطیت شد.
و خود نیز با فعال کردن انجمن ولایتی همدان بر اوضاع شهر و منطقه مسلط شد. و به دنبال این اقدامات معتمدالدوله برای جلوگیری از فعالیت های شیخ باقر از صدراعظم خواست وی را به تهران احضار نماید.
صدراعظم نیز طی نامه ای تحت عنوان «امر دین» شیخ باقر را به تهران فراخواند. اما شیخ باقر نه تنها این دستور و درخواست را اجابت نکرد بلکه جوابی سخت نیز به وی داد« حضور صدراعظمی که الی حال، عدل و ظلم را از هم تمیز نداده یا دام تزویر برای گمراه کردن این رو سیاه نهاده، سخن نیکان می گوید و علامتی ندارد، حسنات پیش شمرده غفلت از کردار فعلی دارد. شمر هم در صفین در رکاب حجت خدا جهاد کرده در عمل خلاف فرموده های حجج اسلام، جدأ کیدداری، جان من به لفظ حلوا دهان شیرین نمی شود و بدن قدرت نمی گیرد، حقانیت و مراتب دیانت حجج اسلام و اتباع متظلمه آنها بر کسی مخفی نمی گردد و طمع استقامت استبداد بعد ازین تزلزل ارکان مانند طمعهای اشعب است که دامن می گرفت به امید اینکه اگر پرنده در هوا تخم کرد به دامنش افتد، فرموده اید امر دین و مذهب است، سبحان الله، کسی احتمال می دهد که حجج اسلام و روسای اعلام ظاهرالدیانه بین الخاص و العام به وجهی بر خرابی آن همت نمایند؟ و دولتیان که همه وقت مخالف احکام آن بوده امروز حامی و حافظ دین شده باشند؟ از طهران آمدن من اگر امید تغییری در احکام حجج اسلام است، معاذالله
برو این دام بر مرغ دگر نه
که عنقا را بلند است آشیانه
و اگر غرض دگر است، بیان شود تا تکلیف بدانم، آنچه لازم بود به موعظه حسن عرض شد، تامل فرمایید که شمارا به راه خدا خواندم یا به آتش جهنم دعوت نمودم، ثمر درستی نمی بینم، هر تلگرافی که باب کیف نباشد جواب نمی دهم، تا وقتی که تکلیف جلوگیری باشد حاضرم، وقتی که اقتضای باز ایستادن کرد ساکت می شوم، حسابی هم دست شماها وقتی که پشیمانی سودی نکند خواهد آمد، و اگر هم عرایض من گوشت تلخی بوده و در مذهب شما مجازاتی دارد، شخصا برای مجازات علنی حاضرم، یارو یاوری جز خداوند قهار ندارم
محمد باقر صفر ۱۳۲۷
این نامه نمودار میزان درک سیاسی و شجاعت شیخ باقر بهاری ست. آنهم در جواب به صدراعظم حکومتی، شیخ با این نامه نشان داد که حامی واقعی مشروطیت و آزادی خواهان و مجاهدین است.
این عالم مجاهد و پرشور که از همان نخستین روزهای حرکت مشروطه خواهی در ایران، رهبری مردم همدان را بر عهده داشت و در کنار حاکم مشروطه خواهی چون ظهیرالدوله، همدان را در زمره شهرهای پیشگام در جنبش مشروطه قرار داد. شیخ از آغاز روند مبارزات مشروطه تا پیروزی آن و پس از آن در تمامی چالش ها و فراز و نشیب هایی که پیش روی نظام مشروطه قرار گرفت، در کنار آزادی خواهان بود.
همان طور که در اغلب شهرهای ایران، روحانیان مبارز و آگاه در صف رهبری نهضت مشروطه ایران نقش داشتند، در همدان نیز حرکت مشروطه خواهی تا حدود زیادی مدیون فعالیت های شیخ محمدباقر بهاری است. ایشان نه تنها در شروع نهضت در همدان از پیشگامان این حرکت بود، بلکه در حفظ نظام مشروطه و در مبارزه با مستبدان نیز بیش ترین سهم را داشت. در همدان چنان که گذشت، به دلیل فرمان روایی حاکم مشروطه خواهی چون ظهیرالدوله، زمینه مساعدی برای فعالیت های آزادی خواهانه وجود داشت. به همین دلیل، افرادی مانند شیخ محمدباقر بهاری می توانستند بدون محدودیت و تنگناهایی که در دیگر شهرها وجود داشت، افکار ضداستبدادی خود را تعقیب نمایند.
اقدام عملی و همراهی شیخ با نهضت مشروطه ـ آن چنان که در اسناد و منابع ثبت شده است ـ را می توان در جریان مهاجرت کبرا نیز مشاهده نمود. ایشان به محض اطلاع از اقدام علمای تهران در مهاجرت به قم، برای حفظ نظم و آرامش شهر، بی سرو صدا از همدان عازم زادگاهش بهار شد تا مقدمات پیوستن به متحصنان را فراهم نماید. این امر در تلگراف هفده جمادی الثانی 1324 ظهیرالدوله به صدر اعظم بدین صورت آمده است:
به تهران ـ حضور مرحمت حضور حضرت مستطاب اشرف اسعد امجد معظم آقای صدر اعظم ـ مد ظله ـ محرمانه اطلاع حاصل شد که بعضی از علمای همدان خیال حرکت به طرف قم دارند. اگرچه ظاهراً ابداً از این مطالب در همدان حرفی نیست، یکی از آقایان حاجی شیخ باقر معروف است، دیروز رفته است به بهار که دهی است تقریباً یک فرسخ و نیم از شهر دور. می گویند رفته است و منتظر چند نفر دیگر است که به او ملحق شوند. (ظهیرالدوله، 1351 ، ص 120-121)
اما زمانی که در حال حرکت به سوی قم بوده اند، تلگرافی از علمای تهران و قم می رسد که از رفتن به این شهر خودداری کنند. علت این امر هم موافقت مظفرالدین شاه با درخواست ها و مطالبات مردم و علمای متحصن بود. متن تلگراف علما از قم چنین است:
از قم به همدان ، به تاریخ پنجشنبه هیجده جمادالثانی خدمت ذی رأفت علمای اعلام و ارکان اسلام ـ ضاعف الله اقبالهم ـ بعد از عرض خلوص و تشکر از اقدامات مجدانه در ترویج شریعت طاهره، عرض می شود: بحمد الله تعالی مقاصد اسلامیه انجام و اینک دعاگویان در جناح حرکت، از انفاس قدسیه آقایان ملتمس دعای خیر هستیم. تفصیلات به توسط پست عرض خواهد شد. احقر سیدعبدالله بهبهانی، محمدحسین طباطبایی، مرتضی آشتیانی، جمال الدین موسوی صدرالعلماء (ظهیرالدوله، 1351 ، ص 122)
ظهیرالدوله حاکم مشروطه خواه همدان، هنگامی که از ماجرای عزیمت شیخ به سوی قم و بازگشت او به زادگاهش بهار باخبر می شود، خطاب به وی می نویسد: «چرا اگر بنای رفتن داشتید، مرا خبر نکردید که لوازم سفر شما را فراهم کنم که راحت باشید!» (همان، ص122-123) شیخ علت عزیمت آرام و بی صدای خود را جلوگیری از همهمه و اغتشاش عنوان می کند:
«و علیکم السلام اولا، انشاالله تعالی موفق باشید. و ثانیا تلگرافی برای دربار مبارک به این مضمون فرستاده بودم چند روزی گذشت اثری معلوم نشد، و استفسار از حال آقایان هم ممکن نبود، از کثرت دلتنگی در کمال خفا به بهار رفته و در کمال سبکباری عازم قم گردیدم غیر اینطور در نظر این روسیاه اسباب همهمه و اغتشاش بود، و الحمدلله و له الشکر دیشب دو ساعت از شب گذشته به زیارت تلگراف ارکان اسلام شیدالله ارکانهم، فائز گشته بنای مراجعت شد. در اثنای راه رقیمه سرکاری زیارت شد، ولی چون در وقت حرکت در بهار وعده از ما خواسته بودند و اجابتش میسور نشد، و مال و بعضی از لوازم سفر هم در آنجا استفاده شده بود، و لذالک امشبه را به بهار رفتم، صبح بعد از آفتاب انشاالله رو به خانه خواهم آمد، دیشب دو صورت تلگراف و اعلانی نوشته نزد عمده التجار حاجی شیخ تقی فرستادم، خوب است آنها هم به نظر شریف برسد، خداوند توفیق شکرانه این نعم عظیمه را بر همه ما کرامت فرموده آنا فآنا رواج دین اسلام را بیش تر گرداند، میان راه به این چند کلمه جسارت شده و تفصیل موقوف بر مشافهه و ملاقات است»
(ظهیرالدوله، 1351 ، ص 122)
شیخ باقر در کنار تمام مشغله های سیاسی، به اجرای احکام الهی و حدود شرع سخت پایبند بود و زمانی که دیگران جرأت اجرای حدود را نداشتند، شخصاً به اجرای آنها میپرداخت. و مهمترین واقعه همان قضیه اجرای حد توسط خود اوست که در کتب و مقالات گوناگون ثبت شده و چهره ای متعصب و خشن از این روحانی مذهبی به نمایش گذارده است. پس از آن قضیه بود که اعتماد عمومی مردم نسبت به شیخ باقر صورت نزولی گرفت و جایگاه خود را از دست داد به آن حد که با تمام فعالیت های ماندگار خود در عرصه مشروطه خواهی در دوره ای که برای نمایندگی مجلس ثبت نام کرد رای نیاورد و پس از آن به گواهی نوشته های گوناگون خانه نشین شد. البته نقش خوانین قراگوزلو در تبلیغات منفی بر علیه وی، در این جریان را نباید از نظر دور داشت( گزارش جریان اجرای حد شیخ باقر در کتاب شش سال در دربار به قلم محمد ارجمند به طور کامل و مفصل ذکر شده است) همچنین نگاه کنید به کتاب آخوند خراسانی در جنبش مشروطیت، تألیف دکتر سید محمد اصغری نشر اطلاعات.
ادامه دارد....
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.