جواد نوری:
پیش از ورود به زندگینامه ایشان لازم به ذکر است که در دو سه دهه اخیر کتب، مقالات، مطالب و پژوهش های متعددی در باره فعالیت های سیاسی و اجتماعی وی نگاشته و چاپ و منتشر شده اند، که با اندکی تفاوت غالبا شبیه به هم و در یک حیطه نوشته شده است، در این زمینه مرحوم دکتر پرویز اذکایی جزو پیشتازان و متقدمین و پس از وی دکتر ابوالفتح مومن پژوهش هایی در خصوص ایشان به چاپ رسانده در این زمینه بر سایر پژوهندگان تقدم فضل دارند. همچنین مفصل ترین مطلب در خصوص دوران زندگی شیخ باقر بهاری و دفاع از جریان حد زنی وی نیز به قلم دکتر سید محمد اصغری نوشته و منتشر شده است.
نگارنده نیز سالها پیش مقاله پژوهشی جناب دکتر ابوالفتح مومن در خصوص فعالیت های سیاسی و اجتماعی شیخ باقر را در کتاب مشاهیر بهار به چاپ رسانده است.( مشاهیر بهار، نشر شاملو، ۱۳۹۰) و اکنون در این نوشتار به ابعاد تازه تر فعالیت های ایشان پرداخته می شود.
رفع یک اشتباه تاریخی؛
در پژوهش های تاریخی همنامی اتفاقی محمد باقر بهاری با محمد باقر همدانی که دست بر قضا اسم پدر این دو نیز ملاجعفر است باعث بروز اشتباهاتی در مورد ایشان و کتب تالیفی آنها شده، در صورتیکه، اولی عالم امامی و شیعه و دومی رییس فرقه شیخیه همدان بوده و در تخالف فکری آشکاری قرار داشتند، این تشابه اسمی باعث بروز اشتباهاتی در انتساب کتب تالیفی ایشان به همدیگر شده است و مورد دیگر آنکه شیخ محمد باقر بهاری با شیخِ عارف محمد بهاری، نیز بخاطر همین پسوند بهاری در غالب کتب و پژوهش های تاریخی همدان یک نفر انگاشته شده اند، از جمله در همدان دروازه تاریخ به قلم علی جهانپور، و خاطرات فرید الملک همدانی، و ای بسا منابع دیگر، در صورتیکه این دو هم نام و همولایتی درست به مثابه محمد باقر بهاری شیعه و محمد باقر همدانی رییس شیخیه تفاوت های بارز و آشکاری در روش و منش علمی و مذهبی با هم داشته اند. اولی منش و فقاهت متشرعانه، فعالیت های سیاسی و اجتماعی فراوان، و دومی منش و روش مسامحه آمیز و اخلاقی و عرفانی دارد، و بیشتر در حوزه عرفان عملی معروف و مشهور است. همچنین شیخ باقر مولف کتب و تصانیف و رسالات گوناگون دینی و مذهبی و فقهی و رجالی و ... است اما شیخ محمد بنا به مسلک عرفانی اش عمدتا مشغول تزکیه نفس و تربیت شادگران و ادامه دهنده مکتب اخلاقی ملاحسینقلی شوندی بوده و عنایتی( یا فرصتی) به تألیف کتاب و مقاله و رساله نداشته است، دیگر آنکه شیخ باقر در همدان و شیخ محمد در بهار مدفون است و در دهه ها و سالهای اخیر اقبال عمومی به شیخ محمد بهاری بسیار فراوان بوده اما شیخ باقر چنانکه شایسته او و مقام علمی اوست در نزد عموم مردم شناخته شده نیست.
شیخ باقر
دومین فرزند ملامحمد جعفر بهاری ست و در میان خاندان بهاری معروفترین و سرشناس ترین چهره تاریخی بهار بشمار می رود و دوران فعالیت علمی و مذهبی و سیاسی وی جزو ادوار پرتلاطم و مشوش تاریخ همدان محسوب می گردد. شیخ باقر در سال ۱۲۷۵ و به روایتی در سال ۱۲۷۷ در بهار بدنیا آمد، مقدمات علوم را نزد پدر و برخی علمای محلی فراگرفت، نوشته اند در دوران ابتدایی تحصیل بعلت عدم یادگیری از مکتب ملاعباسعلی رانده شد. این نکته در جمیع کتب منتشره بعد ایشان در ایران و عراق ذکر شده است.گویا براساس رویای صادقه ای که دیده بوده دوباره به مکتب خانه پذیرفته می شود. وی برای تکمیل علم و دانش خود به همدان و بروجرد و نزد استادانی چون محمد اسماعیل همدانی و میرزا محمود طباطبایی رفت و نهایتا برای تکمیل تحصیلات خود به نجف اشرف و در محضر درسی بزرگانی چون ملاحسینقلی شوندی و میرزای شیرازی و شیخ حسن مامقانی و آخوندخراسانی و... حاضر شد و به درجه اجتهاد رسید و پس از بیست سال به بهار برگشت.
در مورد درجه علمی و اجتهاد وی اقوالی معروف و مشهور است از جمله سید محسن امین در معرفی وی می فرماید: (کان عالما فاضلا محدثاً متبحراً رجالیا اخلاقیا آمرابالمعروف ناهیا عن المنکر و کان من خواص تلامذه ملاحسینقلی همدانی الاخلاقی المشهور و عنه اخذالعلم و تهذیب النفس)
آقا بزرگ تهرانی هم در «نقباء البشر فی اعلام القرن الرابع عشر» درباره وی چنین نوشته است:
«کان وَرَعاً تقیّاً شدیداً فی الامر بالمعروف و النهی عن المنکر، عارفاً سالکاً مهذّباً»وی عالمی پارسا و پرهیزگار و سخت کوش در امر به معروف و نهی از منکر و عارفی سالک و مهذّب بود.
و ازین قسم تمجیدها از مقام علمی وی بسیار است.
با اینکه وی را از خواص شاگردان ملاحسینقلی شوندی(ره) می دانند و از طرفی همولایتی دیگرش عارف نامدار شیخ محمد بهاری، هم در همان حلقه درسی و حکیم ایشان تلقی شده معهذا هیچ نکته ای در مورد حضور و چگونگی روابط این دو هم نام بهاری و همولایتی در کنار هم و در یک حلقه درسی در هیچ منبعی ذکر نشده است.( بجز یک مورد شفاهی آن هم در
بهار، که در آن شیخ محمد و شیخ باقر با هم روبرو می شوند، که ما در کتاب دیوان رضا بهاری آورده ایم) بهر حال این نکته در نوع خود اعجاب انگیز است، حتی پس از بازگشت این دو به بهار و همدان و پس از ارتحال شیخ محمد بهاری در بهار باز هم هیچ سندی و سخنی و نقل قولی از هیچکس و هیچ چیز در مورد آمدن و حضور شیخ باقر در این مراسم رویت نشده است و این موضوع مطلبی مهم و در خور اعتنا برای پژوهش می باشد.
باید گفت بطور کلی تربیت یافتگان علمی مکتب آخوند ملاحسینقلی شوندی دو دسته اند، نخست افرادی که در حوزه مسایل اجتماعی و سیاسی فعالیت مداوم و نقش آشکاری نداشته اند و صبغه تربیتی و اخلاقی و عرفانی در ایشان برجسته تر بوده، نظیر حضرت آیت الله سید احمد کربلایی، آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی، آیت الله سید علی قاضی طباطبایی، و حضرت آیتالله میرزا جواد آقای ملکی تبریزی و حضرت آیت الله شیخ محمد بهاری، و دسته و گروه دوم عهده دار مسائل اجتماعی و سیاسی فراوانی بوده اند و نقش آشکاری در عرصات سیاسی داشته و موجد تحولات و تغییرات زیادی شده اند. همچون آیت الله کاظم خراسانی، آیت الله میرزا محمد حسین نائینی، سید جمال الدین اسدآبادی و آیت الله شیخ باقر بهاری و... و شیخ باقر از طبقه دوم به شمار می رود.
به هر حال شیخ باقر پس از اخذ درجه اجتهاد از نجف به ایران و بهار برگشت، وی با علم و تجربه و آگاهی و تعهد و مسئولیت دینی از نجف به کشور و بهار بازگشت و پس از درگذشت مجتهد مبرز همدان، حاج سید عبدالمجید گروسی (متوفی ۱۳۱۸ق) بهاری به خواهش اهالی شهر، تصدی مناصب دینی و امامت مسجد جامع و تولیت موقوفات آن را به عهده گرفت و در کنار آن برای امرار معاش به کشاورزی اشتغال داشت.[اذکایی، ۱۳۷۴ش، ص۷]
دکتر سید محمد اصغری می نویسد که: استقرار شیخ باقر در همدان احتمالا به پیشنهاد علامه آیت الله گروسی بوده است( اصغری، ۲۴۲، ۱۳۹۲) اقوالی شفاهی مبنی بر نقش خوانین بهار در این موضوع نیز رایج است. یعنی شیخ باقر با نفوذ خوانین بهار به سرکردگی متشرعان همدان منصوب شد.
ادامه دارد...
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.