ماهیت اصلی رسانه برقراری و تداوم ارتباط با مخاطب میباشد و میزان پویایی یک رسانه بسته به اثرگذاری، جذابیت و عمیق بودن آن است.
رسانه ای که به تکرار رسیده، چیزی جز خستگی و ملال برای مخاطب نخواهد داشت و این موضوع درباره رسانه های تصویری بیشتر صدق می کند؛ موضوع دیگری که باعث قطع ارتباط مخاطب با رسانه می شود، دورشدن رسانه از واقعیت هایی است که مخاطب درگیر آن است، جنس محتوایی که در رسانه تولید می شود اگر با نیازهای مخاطب همسو نباشد چیزی جز بی میلی و عدم رضایت در پی نخواهد داشت.
مشکلی که صداو سیما این روزها با آن دست به گریبان است، موضوع ساده ای نیست. حرف ها و برنامه های تکراری و کسالت آور ناشی از سطحی نگری دامن این رسانه عریض وطویل را فرا گرفته است. رسانه ای که با هدف تبدیل شدن به دانشگاه اصلی جامعه تشکیل شد و به مرور زمان براثر غفلت سیاست گذاران و برنامه ریزانش از اهداف اصلی و متعالی خود دور و دچار سطحی نگری و ساده انگاری گشت و به جای جذب پشتوانه ها و ظرفیت های موثر فکری و فرهنگی، اسیر دست شومن ها و مدیران ناکارآمدی شد که ارتباط و فاصله اش را روز به روز با مردم کمتر نمود.
تسلط بر رسانه ای با این وسعت، نیازمند پشتوانه فکری عمیق و استفاده از تمام ظرفیت های علمی، فرهنگی و پژوهشی کارآمد می باشد؛ تداوم این جریان سبب کاهش کیفی تولیدات شده و عدم تمایل مخاطب به تعقیب رسانه نتیجه ای جز قطع ارتباط به همراه نخواهد داشت.
این همه کارشناس تکراری و ثابت با برنامه های تکراری و کسالت بار زمینه ساز کدام جریان فرهنگی موثر در جامعه شده است؟ برای ایجاد این تعداد شبکه و به ویژه شبکه های استانی دلایل زیادی مطرح شده و ساعت ها درباره لزوم ایجاد شبکه های استانی بحث و گفتگو شده ولی سوال اصلی اینجاست که آیا شبکه های استانی اصلا در جذب مخاطب موفق بوده اند؟ چرا سطح برنامه های تولید شده در شبکه های استانی پایین است؟ لزوم تولید این مقدار برنامه سطحی و بی کیفیت چیست؟ چرا با ساده انگاری مخاطب از کنار مشکلات اصلی عبور کرده و به حاشیه ها بیشتر پرداخته می شود؟ سهم شهرستان ها در تولیدات شبکه ی استانی چه میزان است؟ آیا شناسایی مولفه های مهمی که باعث حفظ هویت های فرهنگی اجتماعی هر منطقه می شود در تولید برنامه های شبکه استانی جایی دارد؟ تولید برنامه های موثر آموزشی جهت تثبیت جایگاه خانواده در جامعه در میان کدام بازی سیاسی رسانه ای گم شده است؟ وگرنه برنامه های تکراری بی ثمر شبانه روز از شبکه های مختلف در حال پخش است، اقایان فکری به حال این رسانه خسته کنید. نکته ای بسیار مهم و کلیدی که مدیران رسانه ملی نباید از آن غافل شوند.
شبکه های تکراری، حرف های تکراری، برنامه های تکراری، شوهای سطحی و کپی شده از شبکه های خارجی، سریال های ملال آور، میزگرد های بی سر و ته و کلی برنامه ی گفتگو محور بی هدف، نتیجه این غفلت و بی توجهی است؛ اولین آسیب این غفلت دورشدن از آرمان ها و فاصله گرفتن از هدف هاست. عموم مردم گرفتار مشکلاتی هستند که صداوسیما حتی ازکنار آنها عبور هم نمی کند تا چه رسد به تولید برنامه ای اثرگذار درباره آن موضوع!
وقتی برنامه ای از جنس مردم نباشد مردم آن را نگاه نمی کنند و هیچ میل و انگیزه ای برای دیدن و شنیدن آن ندارند. حال مدیران ارشد این رسانه شبانه روز از دریچه ی آمار بر طبل موفقیت خود بکوبند و گزارش های مختلف در تحسین برنامه های تولیدی خود تهیه و پخش کنند؛ با فاصله ایجاد شده بین مردم و رسانه چه خواهند کرد! چه توجیهی برای کاهش آمار مخاطبان خواهند داشت! این حجم از برنامه ها و سریال های تکراری فقط و فقط نشان از غفلت، بی توجهی و بی تدبیری سیاست گذاران اصلی این رسانه دارد که هنوز هم در خواب غفلت به سر می برند.
شبکه های مختلف چند سریال را در طول سال به یکدیگر پاس می دهند و پس از تمام شدن این تسلسل ملال آور چند سریال قدیمی را جایگزین آن می کنند؛ دور شدن از هدف متعالی این رسانه، دور شدن از مردم است، حرف های تکراری یک رسانه خسته
ماهیت اصلی رسانه برقراری و تداوم ارتباط با مخاطب میباشد و میزان پویایی یک رسانه بسته به اثرگذاری، جذابیت و عمیق بودن آن است.
رسانه ای که به تکرار رسیده، چیزی جز خستگی و ملال برای مخاطب نخواهد داشت و این موضوع درباره رسانه های تصویری بیشتر صدق می کند؛ موضوع دیگری که باعث قطع ارتباط مخاطب با رسانه می شود، دورشدن رسانه از واقعیت هایی است که مخاطب درگیر آن است، جنس محتوایی که در رسانه تولید می شود اگر با نیازهای مخاطب همسو نباشد چیزی جز بی میلی و عدم رضایت در پی نخواهد داشت.
مشکلی که صداو سیما این روزها با آن دست به گریبان است، موضوع ساده ای نیست. حرف ها و برنامه های تکراری و کسالت آور ناشی از سطحی نگری دامن این رسانه عریض وطویل را فرا گرفته است. رسانه ای که با هدف تبدیل شدن به دانشگاه اصلی جامعه تشکیل شد و به مرور زمان براثر غفلت سیاست گذاران و برنامه ریزانش از اهداف اصلی و متعالی خود دور و دچار سطحی نگری و ساده انگاری گشت و به جای جذب پشتوانه ها و ظرفیت های موثر فکری و فرهنگی، اسیر دست شومن ها و مدیران ناکارآمدی شد که ارتباط و فاصله اش را روز به روز با مردم کمتر نمود.
تسلط بر رسانه ای با این وسعت، نیازمند پشتوانه فکری عمیق و استفاده از تمام ظرفیت های علمی، فرهنگی و پژوهشی کارآمد می باشد؛ تداوم این جریان سبب کاهش کیفی تولیدات شده و عدم تمایل مخاطب به تعقیب رسانه نتیجه ای جز قطع ارتباط به همراه نخواهد داشت.
این همه کارشناس تکراری و ثابت با برنامه های تکراری و کسالت بار زمینه ساز کدام جریان فرهنگی موثر در جامعه شده است؟ برای ایجاد این تعداد شبکه و به ویژه شبکه های استانی دلایل زیادی مطرح شده و ساعت ها درباره لزوم ایجاد شبکه های استانی بحث و گفتگو شده ولی سوال اصلی اینجاست که آیا شبکه های استانی اصلا در جذب مخاطب موفق بوده اند؟ چرا سطح برنامه های تولید شده در شبکه های استانی پایین است؟ لزوم تولید این مقدار برنامه سطحی و بی کیفیت چیست؟ چرا با ساده انگاری مخاطب از کنار مشکلات اصلی عبور کرده و به حاشیه ها بیشتر پرداخته می شود؟ سهم شهرستان ها در تولیدات شبکه ی استانی چه میزان است؟ آیا شناسایی مولفه های مهمی که باعث حفظ هویت های فرهنگی اجتماعی هر منطقه می شود در تولید برنامه های شبکه استانی جایی دارد؟ تولید برنامه های موثر آموزشی جهت تثبیت جایگاه خانواده در جامعه در میان کدام بازی سیاسی رسانه ای گم شده است؟ وگرنه برنامه های تکراری بی ثمر شبانه روز از شبکه های مختلف در حال پخش است، اقایان فکری به حال این رسانه خسته کنید. نکته ای بسیار مهم و کلیدی که مدیران رسانه ملی نباید از آن غافل شوند.
شبکه های تکراری، حرف های تکراری، برنامه های تکراری، شوهای سطحی و کپی شده از شبکه های خارجی، سریال های ملال آور، میزگرد های بی سر و ته و کلی برنامه ی گفتگو محور بی هدف، نتیجه این غفلت و بی توجهی است؛ اولین آسیب این غفلت دورشدن از آرمان ها و فاصله گرفتن از هدف هاست. عموم مردم گرفتار مشکلاتی هستند که صداوسیما حتی ازکنار آنها عبور هم نمی کند تا چه رسد به تولید برنامه ای اثرگذار درباره آن موضوع!
وقتی برنامه ای از جنس مردم نباشد مردم آن را نگاه نمی کنند و هیچ میل و انگیزه ای برای دیدن و شنیدن آن ندارند. حال مدیران ارشد این رسانه شبانه روز از دریچه ی آمار بر طبل موفقیت خود بکوبند و گزارش های مختلف در تحسین برنامه های تولیدی خود تهیه و پخش کنند؛ با فاصله ایجاد شده بین مردم و رسانه چه خواهند کرد! چه توجیهی برای کاهش آمار مخاطبان خواهند داشت! این حجم از برنامه ها و سریال های تکراری فقط و فقط نشان از غفلت، بی توجهی و بی تدبیری سیاست گذاران اصلی این رسانه دارد که هنوز هم در خواب غفلت به سر می برند.
شبکه های مختلف چند سریال را در طول سال به یکدیگر پاس می دهند و پس از تمام شدن این تسلسل ملال آور چند سریال قدیمی را جایگزین آن می کنند؛ دور شدن از هدف متعالی این رسانه، دور شدن از مردم است، نکته ای بسیار مهم و کلیدی که مدیران رسانه ملی نباید از آن غافل شوند.
محمود غفاری
بازیگر و کارگردان تئاتر
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.