سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1403/2/29 14:47:11
معرفی کتاب؛

عنوان:«شب گرفتن ماه»

«شب‌گرفتن ماه» تلخیص محمدرضا سرشار است از اثر «بسی رنج بردم» نوشته‌ی یکی از بزرگترین نویسندگان تاجیکستان ساتم الوغ‌زاده که حکایت داستانی- تاریخی جذابی از زندگی و زمانه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی است. محمدرضا سرشار این اثر را برای مخاطبان نوجوان به فارسی روان کرده است.

شناسه خبر: 14719

 

عنوان:«شب گرفتن ماه»

پدیدآور: ساتم الوغ‌زاده؛ تلخیص و گردانیده: محمدرضا سرشار

ناشر:‌ سوره مهر

تعداد صفحات: ۲۹۶

 

«شب‌گرفتن ماه» تلخیص محمدرضا سرشار است از اثر «بسی رنج بردم» نوشته‌ی یکی از بزرگترین نویسندگان تاجیکستان ساتم الوغ‌زاده که حکایت داستانی- تاریخی جذابی از زندگی و زمانه‌ی حکیم ابوالقاسم فردوسی است. محمدرضا سرشار این اثر را برای مخاطبان نوجوان به فارسی روان کرده است.

 

این اثر از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، به عنوان یکی از کتاب های برگزیده سال جمهوری اسلامی ایران معرفی و از نویسنده آن تقدیر شد و بعدها سرشار این کتاب را برای نوجوانان ایرانی به فارسی برگرداند.

 

در این اثر هم سخن از درباریان و پادشاهان عصر فردوسی نظیر مهران، حسین قتیب و به ویژه سلطان محمود و اوضاع قدرت در دربار ایشان است و هم سخن از بزرگان فرهنگ و ادب پارسی در عصر فردوسی است؛ بزرگانی نظیر عنصری، فرخی، عسجدی و... .

 

همچنین سخن از اوضاع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی مردمان عصر فردوسی است. بیان فراز و فرودهای خاص دوران زندگی حکیم طوس و آرا و نظرات و موضع‌گیری‌ها و عقاید او و اینکه چه بخش‌هایی از شاهنامه را در چه اوضاع و احوالی نگاشته از دیگر ویژگی‌های مهم این اثر فاخر و ارزشمند درباره‌ی فردوسی طوسی است.

 

در بخشی از کتاب می‌خوانیم:

 

مسابقه فکر، مهارت و ذکاوت، برای همه شوق آور بود.

 

فرخی رو به عنصری کرد و گفت: حضرت ملک الشعرا شروع کنند. ما پیروی می‌کنیم.

 

- قبول. پس، شروع می‌کنیم.

 

عنصری دقیقه‌ای فکر کرد سپس گفت: چون عارض تو، ماه نباشد روشن.

 

فرخی مصرع دوم را گفت: مانند رخت، گل نبود در گلشن

 

بعد از فاصله‌ای به اندازه یک نفس، عسجدی افزود:

 

مژگانت همی گذر کند از جوشن

 

فرخی، فردوسی را به مسابقه خواند: استاد مقطع را از شما خواهش می‌کنیم.

 

فردوسی نمی‌توانست اجابت نکند. چشمان همه به او دوخته شده بود ... .

 

او، مصرع عسجدی را، با صدایی آهسته برای خود تکرار کرد. یک لحظه اندیشید و گفت: مانند سنانِ گیو، در جنگِ پَشَن.

 

از اهل مجلس فریادهای تحسین به هوا برخاست.....

 

روابط عمومی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان بهار

 

 

 

 

 

انتهای پیام/ص


برچسب ها: بهار# معرفی_کتاب#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگ و هنر