سیستم مدیریت پورتال پایگاه خبری نشاط شهر

تاریخ انتشار: 1403/4/23 10:38:09

یزید یا شمشیرِ محافظه کاران ؟!

برخی بر این باورند که امام حسین(ع) را یزید(ل) به شهادت رسانید حال آن که یزید در قواره ای نبود که بتواند در برابر امام قد علم کند! حتی پدر یزید هم نتوانست با امام مقابله کند! به همین خاطر به پسرش هم سفارش کرده بود که هرگز با حسین از دَرِ جنگ وارد نشود!! اما آن چه یزید را به این اقدام جسورتر کرد؛ وجودِ افراد منفعت طلب ومحافظه کار وعافیت طلبانی بودند که فکر می کردند در هوا خواهی امام حسین(ع ) به آب و نوایی می رسند!

شناسه خبر: 15108



برخی بر این باورند که امام حسین(ع) را  یزید(ل) به شهادت رسانید حال آن که یزید در قواره ای نبود که بتواند در برابر امام قد علم کند! حتی پدر یزید هم نتوانست با امام مقابله کند! به همین خاطر به پسرش هم سفارش کرده بود که هرگز با حسین از دَرِ جنگ وارد نشود!! اما آن چه یزید را به این اقدام جسورتر کرد؛ وجودِ افراد منفعت طلب ومحافظه کار وعافیت طلبانی بودند که فکر می کردند در هوا خواهی امام حسین(ع ) به آب و نوایی می رسند!

 

پدیده ی محافظه کاری و عافیت طلبی  خطرناک ترین عارضه ای است که رهبران و حاکمانِ جامعه؛ همیشه دغدغه ی آن را در سر داشته و دارند! حتی خودِ ما هم در دو دهه ی گذشته، تجربه ی تلخِ آن را داشته ایم! آن گاه که مدتی ایران به ظاهر دچار تنش شد و عده ای که منافع خود را در خطر می دیدند! مثل درخت بید لرزان شده بودند و به این سمت و آن سو می رفتند! شب چَپگرا می شدند! روز که می شد راستگرایی پیشه می کردند! وسط روز مستقل می شدند و عصرانه هم بر سرسُفره ی جِبهه ی بی رگ و ریشه ای بنام "جبهه ی سبز" می نشستند! گاه ولایت را مطلقه می دانستند گاه در نسبی بودنِ آن رجز خوانی می کردند! تا ببینند منافعشان در کدام سو به نفعشان می چربد! دقیقا همین شباهت را در زمان حمله ی مغول داشته ایم! زمانی که  اوضاع اجتماعی ایران در این دوره آرام و ساکت  بود! همه سرباز حاکمیت شده بودند! و  در سایه ی دین واحد و رهبری جامعه نشخوار می کردند و به تمجید و ثنا مشغول بودند! گویی که یک امت واحده ای بودند! اما همین که حمله ی مغول آغازیدن گرفت و اوضاع  آشفته و پریشان شد! هرکسی برای خودش دینی می خراشید و حزبی می ساخت! یکی به آیین اسماعیلیه و هفت امامی پناه می بُرد! یکی به مسلکِ زیدیه و چهار امامی روی خوش نشان می داد! و... خلاصه هرکسی برای منافعِ خود می دوید و می چرخید!! و این خصلت چقدر پست و رذیل است که آدمی بخاطر پُست و مقام و مطامع دنیوی تا زمانی که حاشیه ای درست نشده است، به نشخواری و چاپلوسی مشغول باشد و آن گاه که روز سرنوشت و ایستادگی فرا رسد از ذاتِ خود و از صراطِ اصلی خود خارج شود و همچون آدم غرق شونده به هرچیزی دست  یازد!

 

همین خصلت ها و مرام ها بودند که اصلی ترین عامل شهادت امام را رقم زدند! چه آنان که از مدینه تا کربلا به امام چسبده بودند! و چه آن هایی که امام را به کوفه فراخوانده بودند! هر دو گروه  از وقتی بوی خطر را احساس کردند و اوضاع را چندان مطلوبِ میلشان ندیدند! مثل پرندگان منطق الطیرِ عطار از امامشان عذر خواهی کردند و ناله ی جدایی سر دادند! تصور نکنید که مردم کوفه نسبت به امام بی وفا و عهد شکن بودند! اتفاقند کوفیان، متقی تر و روشنفکر تر از مردمان مکه و مدینه و مصر بودند اما آن چه که آنان را خوار و ذلیل کرد؛ و از امامشان جدا ساخت؛ دنیا دوستی و عافیت طلبی و مهمتر از همه، لقمه های پُر چربی بود که از سمتِ اُمویان به مشام آنان می رسید! عبید الله بن زیاد از یک طرف جان و مالِ کوفیان را نشانه  گرفته بود و از طرفه دیگر وعده و وعیدهای او اهلِ کوفه را متمایل به اُمویان می ساخت و عیار و ناخالصیِ یارانِ امام را آشکارتر می ساخت! شاید از این منظر بوده است که بهلول، پنج انگشت خود را بالا می گرفت و می رفت و مردم فکر می کردند، او دیوانه شده است! حال آن که منظور او این بود که اگر امام زمان (عج) پنج نفر یار واقعی داشت قیام می کرد و آقا امام زمان(ع) هم در جواب بهلول دو انگشت خود را بالا می بردند و منظورش این بود اگر دو نفر هم یار صدیق داشته باشم، قیام می کنم!!

 

کاظم زارعی

 

 

 

 

 

انتهای پیام/ص


برچسب ها: بهار#
ارسال نظرات

*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست

* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.

* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.

نام:
ایمیل:
کد امنیتی:
* نظر:
فرهنگ و هنر