آن زمان که گرد و غبار غفلت بر زنگار قلب می نشیند و روح سرکش از رایحه دلنواز معنویت مغفول می ماند ، آن زمان که دریچه های نور را گم می کنیم و در فضای خط خطی ها و بین خطوط دچار سردرگمی می شویم ،چقدر دلم یک زیارت میخواهد تا در سکوت فریاد بزنم و در تضرعی عارفانه و تشرفی عاشقانه در محضر عارف و سالک الهی آیت الله شیخ محمد بهاری در کنار مقبره و مزار نورانی بگویم ، آقا جان دل هایمان را پر از نور کن تا با دستان باز بگوییم با خدای مهربان درد و دل هایمان را ، ای حواری بهار ،دلمان یک دل سیر صاحب الزمان(عج) میخواهد ،قلبی پر از مهر ومحبتش میخواهد ، رنگ سبز بارگاهت دلم را عجیب هوایی کرده است .دوست دارم در این هوای سرد و سوزناک با این برف و یخبندانی که مسیر را سخت کرده است دل به دریا بزنم و خودم را به ضریحت برسانم و بگویم شیخ بهاری به شبکه های ضریحت حسادتی دیرینه دارم .
هر بار که کتاب تذکره المتقین شما را میخوانم تازه میفهمم که راه عرفان سیمرغی میخواهد که تاب و تحملی به وسعت آبی بیکران باید داشته باشد و مراحل هفتگانه را صبری به وسعت آسمان اولیای الهی
همسایگان حریمت چقدر با سعادتند که پنجره نگاهشان به سمت تو باز میشود و افق نگاهشان بارگاه توست.
سلام بر تو ای حواری بهار که وسعت اعجاز عرفانت در جغرافیای زمین نمیگنجد .
عباس اقبال مهران (نویسنده و پژوهشگر حوزه تاریخ و ادیان و عرفان)
انتهای پیام/ص
*نشاط شهر هیچ مسئولیتی نسبت به نظرات ندارد و نمایش نظرات دلیلی بر تائید یا رد آنها نیست
* در نظرات ارسالی دقت شود که در آن توهین و افترا به اشخاص نسبت داده نشود.
* نظراتی که مغایر با اصول نظام جمهوری اسلامی باشد نمایش داده نمی شود.